Dictiornary-Farsi | دعوی تمکین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین


Other Matches

restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
submission	تمکین
obedience	تمکین
deference	تمکین احترام
condescension	تمکین موافقت
submit to	تمکین کردن
condescend	تمکین کردن
condescended	تمکین کردن
condescends	تمکین کردن
deign	تمکین کردن
deigned	تمکین کردن
deigning	تمکین کردن
deigns	تمکین کردن
cognovit	تمکین بدعوا
stoops	تمکین خشوع کردن
stoop	تمکین خشوع کردن
stooping	تمکین خشوع کردن
stooped	تمکین خشوع کردن
uncompromisingly	تسلیم نشو تمکین ندادنی
uncompromising	تسلیم نشو تمکین ندادنی
maximalist	کسیکه اصرارداردکه حداکثرتقاضاهایش براورده شودوحاضربه تمکین نیست
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
profession	دعوی
lawsuits	دعوی
professions	دعوی
lawsuit	دعوی
strife	دعوی
pretensions	دعوی
pretension	دعوی
quarrelled	دعوی
quarrel	دعوی
quarreled	دعوی
quarreling	دعوی
quarrelling	دعوی
quarrels	دعوی
suit at law	دعوی
claiming	دعوی
claims	دعوی
claimed	دعوی
case	دعوی
claim	دعوی
cases	دعوی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
parties	اصحاب دعوی
counter claim	دعوی متقابل
litigants	اصحاب دعوی
claim for restitution	دعوی استرداد
post litem motam	پس از طرح دعوی
criminal action	دعوی جزایی
possessory action	دعوی مالکیت
civil action	دعوی مدنی
personal action	دعوی شخصی
party to a suit	طرف دعوی
object of claim	خواسته دعوی
parties of dispute	اصحاب دعوی
personal action	دعوی منقول
counterclaim	دعوی متقابل
desistement	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
acquittance	ترک دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
jactation	دعوی دروغ
lis mota	شروع دعوی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
jactitation	دعوی دروغ
hearing	استماع دعوی
mertis of the case	ماهیت دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
cause of claim	منشاء دعوی
claimants	اصحاب دعوی
pretension	دعوی خودفروشی
initiating proceedings	اقامه دعوی
bringing an action	اقامه دعوی
cross action	دعوی متقابل
ancillary suit	دعوی طاری
pretensions	دعوی خودفروشی
admissible case	دعوی مسموع
desistement	انصراف از دعوی
hearings	استماع دعوی
suit	خواستگاری دعوی
issue	موضوع دعوی
issued	موضوع دعوی
issues	موضوع دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
set up claim to	دعوی کردن
set off	دعوی متقابل
the litigants	طرفین دعوی
s.c	همان دعوی
plea	پاسخ دعوی
pleas	پاسخ دعوی
sue	دعوی کردن
substituted service	اوراق دعوی
cases	دعوی مورد
cases	دعوی مرافعه
suited	خواستگاری دعوی
suits	خواستگاری دعوی
quarreled	دعوی کردن
withdrawal of a case	استرداد دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
litigation	دعوی قضایی
litigation	ترافع دعوی
disclaimer	ترک دعوی
disclaimers	ترک دعوی
case	دعوی مرافعه
case	دعوی مورد
sued	دعوی کردن
sues	دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
quitclaim	ترک دعوی
quarrelling	دعوی کردن
relinquishment of a claim	ترک دعوی
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
proceeding for damage	دعوی خسارت
prime impression	دعوی ابتدایی
quarreling	دعوی کردن
litigant	طرف دعوی
suing	دعوی کردن
right of action	حق اقامه دعوی
quarrelled	دعوی کردن
prime impression	دعوی بدوی
quarrel	دعوی کردن
retraxit	استرداد دعوی
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
real action	دعوی غیر منقول
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
quitclaim	سند ترک دعوی
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
querela	دعوی مطروح در محکمه
lose the case	محکوم شدن در دعوی
prima facie case	دعوی قابل استماع
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
secta	ادله خواهان دعوی
security for costs	تامین هزینه دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
subduct	ترک دعوی کردن
replevin	دعوی اعاده مالکیت
prima facie case	دعوی قابل طرح
litigable	قابل طرح دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
bill	گزارش جریان دعوی
disclaiming	ترک دعوی کردن
disclaims	ترک دعوی کردن
seduction	دعوی فریب و اغوا
bills	گزارش جریان دعوی
litigating	طرح دعوی کردن
litigates	طرح دعوی کردن
litigate	طرح دعوی کردن
litigated	طرح دعوی کردن
traverse	تکذیب کردن دعوی
traversing	تکذیب کردن دعوی
disaffirm	ترک دعوی کردن
traverses	تکذیب کردن دعوی
disclaimed	ترک دعوی کردن
quarreled	دعوی کردن منازعه
quarrel	دعوی کردن منازعه
quarreling	دعوی کردن منازعه
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
quarrelled	دعوی کردن منازعه
quarrelling	دعوی کردن منازعه
relinquishes	ترک دعوی کردن
relinquished	ترک دعوی کردن
relinquish	ترک دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن منازعه
action in personam	دعوی بر علیه شخص
parties	متداعیین اطراف دعوی
disclaim	ترک دعوی کردن
traversed	تکذیب کردن دعوی
action in rem	دعوی بر علیه عین مال
to pretend to wisdom	دعوی عقل یا حکمت کردن
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
pretends	بخود بستن دعوی کردن
pretending	بخود بستن دعوی کردن
pretend	بخود بستن دعوی کردن
dismissals	عزل مختومه کردن دعوی
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی
non suit	ترک دعوی به وسیله خواهان
extrajudicial	بدون ارتباط به موضوع دعوی
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
venue	محل وقوع جرم یا دعوی
lawsuits	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
venues	محل وقوع جرم یا دعوی
libllant	خواهان یا شاکی دعوی افترا
counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی