Dictiornary-Farsi | دعوی جزایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
criminal action	دعوی جزایی


Search result with all words

counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
Other Matches

restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
punitive	جزایی
penal	جزایی
criminal prosecution	تعقیب جزایی
punitive article	قوانین جزایی ارتش
retributive	متضمن مکافات جزایی
military justice	قوانین جزایی ارتش
the low of criminal procedure	قانون اصول محاکمات جزایی
the court penalized his act	دادگاه عمل او را جزایی تلقی کرد
canon low	هیچ یک ازدادگاههای CL اعم از حقوقی یا جزایی متبع نیست
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
penalizes	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizing	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalises	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalised	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalize	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalising	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalized	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
ransom	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
quarreled	دعوی
pretensions	دعوی
quarreling	دعوی
quarrelling	دعوی
quarrel	دعوی
quarrels	دعوی
lawsuit	دعوی
lawsuits	دعوی
profession	دعوی
professions	دعوی
strife	دعوی
pretension	دعوی
claims	دعوی
cases	دعوی
case	دعوی
claiming	دعوی
suit at law	دعوی
claim	دعوی
quarrelled	دعوی
claimed	دعوی
the litigants	طرفین دعوی
counterclaim	دعوی متقابل
substituted service	اوراق دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
acquittance	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
mertis of the case	ماهیت دعوی
hearings	استماع دعوی
litigant	طرف دعوی
hearing	استماع دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی
admissible case	دعوی مسموع
ancillary suit	دعوی طاری
bringing an action	اقامه دعوی
jactitation	دعوی دروغ
lis mota	شروع دعوی
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
object of claim	خواسته دعوی
parties of dispute	اصحاب دعوی
party to a suit	طرف دعوی
quitclaim	ترک دعوی
personal action	دعوی منقول
personal action	دعوی شخصی
possessory action	دعوی مالکیت
post litem motam	پس از طرح دعوی
prime impression	دعوی بدوی
prime impression	دعوی ابتدایی
jactation	دعوی دروغ
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
initiating proceedings	اقامه دعوی
set up claim to	دعوی کردن
cause of claim	منشاء دعوی
civil action	دعوی مدنی
set off	دعوی متقابل
claim for restitution	دعوی استرداد
s.c	همان دعوی
counter claim	دعوی متقابل
right of action	حق اقامه دعوی
retraxit	استرداد دعوی
cross action	دعوی متقابل
desistement	انصراف از دعوی
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
desistement	ترک دعوی
proceeding for damage	دعوی خسارت
pretensions	دعوی خودفروشی
quarreling	دعوی کردن
pleas	پاسخ دعوی
case	دعوی مورد
plea	پاسخ دعوی
cases	دعوی مرافعه
quarrelled	دعوی کردن
cases	دعوی مورد
issue	موضوع دعوی
quarrelling	دعوی کردن
suing	دعوی کردن
issued	موضوع دعوی
sues	دعوی کردن
issues	موضوع دعوی
quarrels	دعوی کردن
sued	دعوی کردن
sue	دعوی کردن
case	دعوی مرافعه
disclaimers	ترک دعوی
quarrel	دعوی کردن
pretension	دعوی خودفروشی
claimants	اصحاب دعوی
suit	خواستگاری دعوی
parties	اصحاب دعوی
suited	خواستگاری دعوی
litigants	اصحاب دعوی
quarreled	دعوی کردن
litigation	ترافع دعوی
suits	خواستگاری دعوی
litigation	دعوی قضایی
disclaimer	ترک دعوی
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
relinquished	ترک دعوی کردن
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
litigable	قابل طرح دعوی
lose the case	محکوم شدن در دعوی
relinquishes	ترک دعوی کردن
relinquish	ترک دعوی کردن
traversing	تکذیب کردن دعوی
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
secta	ادله خواهان دعوی
security for costs	تامین هزینه دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
subduct	ترک دعوی کردن
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
replevin	دعوی اعاده مالکیت
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
prima facie case	دعوی قابل استماع
prima facie case	دعوی قابل طرح
querela	دعوی مطروح در محکمه
quitclaim	سند ترک دعوی
real action	دعوی غیر منقول
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
litigates	طرح دعوی کردن
bill	گزارش جریان دعوی
bills	گزارش جریان دعوی
quarrelling	دعوی کردن منازعه
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
quarrels	دعوی کردن منازعه
seduction	دعوی فریب و اغوا
litigated	طرح دعوی کردن
disclaims	ترک دعوی کردن
action in personam	دعوی بر علیه شخص
disclaiming	ترک دعوی کردن
disclaimed	ترک دعوی کردن
parties	متداعیین اطراف دعوی
disclaim	ترک دعوی کردن
traverses	تکذیب کردن دعوی
litigating	طرح دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن منازعه
traversed	تکذیب کردن دعوی
litigate	طرح دعوی کردن
disaffirm	ترک دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن منازعه
traverse	تکذیب کردن دعوی
quarreled	دعوی کردن منازعه
quarreling	دعوی کردن منازعه
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
venues	محل وقوع جرم یا دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
extrajudicial	بدون ارتباط به موضوع دعوی
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی
action in rem	دعوی بر علیه عین مال
to pretend to wisdom	دعوی عقل یا حکمت کردن
pretending	بخود بستن دعوی کردن
dismissals	عزل مختومه کردن دعوی
libllant	خواهان یا شاکی دعوی افترا
pretend	بخود بستن دعوی کردن
non suit	ترک دعوی به وسیله خواهان
pretends	بخود بستن دعوی کردن
jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
lawsuit	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
lawsuits	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
venue	محل وقوع جرم یا دعوی
litigated	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن