English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
Other Matches
pray in aid دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
things in action اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
use and occupation عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
cases دعوی مورد
case دعوی مورد
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
litigating دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigates دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigated دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
trespassing تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespass تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespasses تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassed تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
redundancies در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
anticipated price قیمت مورد انتظار
expected price قیمت مورد انتظار
target price قیمت مورد نظر
asking price قیمت مورد مطالبهی فروشنده
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
pretends دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
leases استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
lease استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
demand مطالبه
demanded مطالبه
claim مطالبه
claiming مطالبه
claims مطالبه
claimed مطالبه
demands مطالبه
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
omittance is no quit tance مطالبه نکردن
claiming مطالبه کردن
demander مطالبه کننده
undercharge کم مطالبه کردن از
claims مطالبه کردن
exactable قابل مطالبه
demandable قابل مطالبه
demand note مطالبه نامه
claimant مطالبه کننده
claimable قابل مطالبه
claim مطالبه کردن
to call in مطالبه کردن
claimed مطالبه کردن
asked <adj.> <past-p.> مطالبه شده
energy demand مطالبه انرژی
unclaimed مطالبه نشده
demand درخواست مطالبه
demand مطالبه کردن
charge مطالبه بها
demanded درخواست مطالبه
demanded مطالبه کردن
exaction مطالبه بزور
charges مطالبه بها
demanded <adj.> <past-p.> مطالبه شده
demands درخواست مطالبه
demands مطالبه کردن
claimed <adj.> <past-p.> مطالبه شده
exacted بزور مطالبه کردن
exigible خواستنی مطالبه کردنی
exacts بزور مطالبه کردن
claim guarantee form مطالبه پرداخت ضمانتنامه
unasked مطالبه نشده ناپرسیده
exact بزور مطالبه کردن
claim under a guarantee مطالبه تحت ضمانتنامه
demand مطالبه تقاضا کردن
demands مطالبه تقاضا کردن
demanded مطالبه تقاضا کردن
to make a demand on somebody مطالبه کردن از کسی
buyer's option to duble مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
time deposits مطالبه نقدی موجل از بانک
exacts عین به زور مطالبه کردن
exacted عین به زور مطالبه کردن
exact عین به زور مطالبه کردن
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
seller's option to duble از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
pos سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
claiming دعوی
quarrel دعوی
claimed دعوی
quarrels دعوی
quarreling دعوی
quarrelled دعوی
quarrelling دعوی
profession دعوی
quarreled دعوی
suit at law دعوی
claims دعوی
strife دعوی
pretensions دعوی
pretension دعوی
cases دعوی
lawsuit دعوی
professions دعوی
case دعوی
lawsuits دعوی
claim دعوی
disclaimers ترک دعوی
hearing استماع دعوی
admissible case دعوی مسموع
right of action حق اقامه دعوی
disclaimer ترک دعوی
cases دعوی مرافعه
retraxit استرداد دعوی
pleas پاسخ دعوی
waiving a claim اسقاط دعوی
ancillary suit دعوی طاری
plea پاسخ دعوی
set up claim to دعوی کردن
quarrel دعوی کردن
parties to a dispute اصحاب دعوی
suing دعوی کردن
sues دعوی کردن
counter claim دعوی متقابل
sued دعوی کردن
sue دعوی کردن
litigants اصحاب دعوی
restitution of conjugal rights دعوی تمکین
personal action دعوی شخصی
mertis of the case ماهیت دعوی
hearings استماع دعوی
acquittance ترک دعوی
acquittance سندترک دعوی
substituted service اوراق دعوی
post litem motam پس از طرح دعوی
cause of claim منشاء دعوی
counterclaim دعوی متقابل
issued موضوع دعوی
personal action دعوی منقول
parties of dispute اصحاب دعوی
s.c همان دعوی
cross action دعوی متقابل
pretension دعوی خودفروشی
party to a suit طرف دعوی
criminal action دعوی جزایی
parties اصحاب دعوی
bringing an action اقامه دعوی
claimants اصحاب دعوی
pretensions دعوی خودفروشی
nullity proceeding دعوی بطلان
civil action دعوی مدنی
possessory action دعوی مالکیت
vexatious action دعوی ایذائی
opponents طرف دعوی
object of claim خواسته دعوی
subject of debate موضوع دعوی
issue موضوع دعوی
opponent طرف دعوی
issues موضوع دعوی
case دعوی مرافعه
set off دعوی متقابل
desistement ترک دعوی
claim for restitution دعوی استرداد
desistement انصراف از دعوی
splitting a cause of action تجزیه دعوی
initiating proceedings اقامه دعوی
proceeding for damage دعوی خسارت
litigation ترافع دعوی
litigation دعوی قضایی
quarrelling دعوی کردن
suited خواستگاری دعوی
quarrels دعوی کردن
litigant طرف دعوی
prime impression دعوی ابتدایی
lis mota شروع دعوی
jactation دعوی دروغ
prime impression دعوی بدوی
quarrelled دعوی کردن
jactitation دعوی دروغ
suits خواستگاری دعوی
quarreled دعوی کردن
hypothetical case دعوی فرضی
relinquishment of a claim اسقاط دعوی
suit خواستگاری دعوی
remedy sought by plaintiff خواسته دعوی
relinquishment of a claim ترک دعوی
quitclaim ترک دعوی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com