Dictiornary-Farsi | دفاع بالارونده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
age ake	دفاع بالارونده


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
climber	بالارونده
ascender	بالارونده
ascending	بالارونده
on the up grade	بالارونده
ollyo	بالارونده
scaler	بالارونده
ascendant	بالارونده
exhalant	بالارونده متصاعد
exhalent	بالارونده متصاعد
elevated antenna	انتن بالارونده
scansorial	صعودی بالارونده
fastigiate	راست بالارونده
lift valve	سوپاپ بالارونده
rising mine	مین بالارونده دریایی
flagellum	گیاه بالارونده وپیچی
chi jireugi	ضربه بالارونده تکواندو
fumitory	نوعی گیاه بالارونده از تیر
age	رده بندی سنی اسبها بالارونده
basic type double tier formwork	قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
ages	رده بندی سنی اسبها بالارونده
thermal target	هوای گرم بالارونده برای بالون
mural crown	ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
cumulus	ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumuli	ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
munition	دفاع
defending	دفاع
defended	دفاع
parrying	دفاع
one man block	تک دفاع
parries	دفاع
parried	دفاع
uncovered	بی دفاع
defenses	دفاع
parry	دفاع
fencing	دفاع
defence	دفاع
defends	دفاع
defend	دفاع
tae	دفاع با پا
answering	دفاع
answers	دفاع
defense	دفاع
answered	دفاع
czech defence	دفاع چک
advocacy	دفاع
apologia	دفاع
apologias	دفاع
blocks	دفاع
answer	دفاع
blocked	دفاع
pleading	دفاع
block	دفاع
vindication	دفاع
advocation	دفاع
benoni defence	دفاع بنونی
kwon	دفاع با دست
buckler	دفاع کردن
juji uke	دفاع ضربدری
janisch defence	دفاع شلیمان
kake uke	دفاع قلابی
ball hawking	دفاع خوب
backfield	دفاع نفوذی
legitimate defence	دفاع مشروع
makki	دفاع کردن
meran defence	دفاع مران
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
morote uke	دفاع دوتایی
catenaccio	دفاع بتونی
janisch defence	دفاع یانیش
internal defense	دفاع داخلی
ego defence	دفاع خود
defense in depth	دفاع در عمق
fencible	قابل دفاع
defense in place	دفاع در محل
defensive board	دفاع سبد
department of defense	وزارت دفاع
extended defense	دفاع گسترده
dory defence	دفاع دوری
double guard	دفاع با دو دست
deliberate defense	دفاع بافرصت
fullback	دفاع پوششی
hasty defense	دفاع تعجیلی
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
deraign	دفاع کردن
classical variation	دفاع ارتدوکس
implead	دفاع کردن
closed variation	دفاع تاراش
composite defense	دفاع مرکب
d. armour	اسلحه دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
dutch attack	دفاع برد
vindicative	دفاع کننده
uchi uke	دفاع از داخل
two man block	دفاع دونفره
two knights' defence	دفاع دو اسب
to stick up for	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
tenability	دفاع پذیری
summetrical defence	دفاع متقارن
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
simple parry	دفاع ساده
sham plea	دفاع پوچ
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zone defence	دفاع منطقهای
yogoslav defence	دفاع پیرک
sham plea	دفاع ناموجه
semi circular parry	دفاع نیمدایره
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
position defense	دفاع موضعی
russian defence	دفاع روسی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
self protection	دفاع از نفس
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
morote uke	دفاع با دست
alekhine's defence	دفاع الخین
stand	دفاع مداوم
penetrates	نفوذ در دفاع
defendants	دفاع کننده
open	خط بازبی دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
opened	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
pleads	دفاع کردن
open	بی دفاع واریز نش
indefensible	غیرقابل دفاع
defensive	منطقه دفاع
opens	بی دفاع واریز نش
fend	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
daylight	نفوذ در دفاع
to defend [from]	دفاع کردن [از]
plead	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
pleaded	دفاع کردن
coverage	دفاع پوششی
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
dog	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
defend	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
advocate	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
defensible	دفاع کردنی
zones	دفاع منطقهای
asserts	دفاع کردن از
dogs	دفاع بسته
asserting	دفاع کردن از
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
zone	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
self-defence	دفاع از خود