Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
hasty defense	دفاع تعجیلی
Other Matches
hasty breaching	نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
hasty	تعجیلی
jettisoned mine	مینهای تعجیلی
landing mat	باندفرود تعجیلی
surface line	خط تلفن و تلگراف تعجیلی
hasty crossing	عبور تعجیلی از رودخانه
jettisoned mine	مین گذاری هوایی تعجیلی در دریا
hasty sling	حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
block	دفاع
blocked	دفاع
blocks	دفاع
defence	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
defended	دفاع
defend	دفاع
defenses	دفاع
fencing	دفاع
tae	دفاع با پا
czech defence	دفاع چک
answered	دفاع
answering	دفاع
apologia	دفاع
apologias	دفاع
advocacy	دفاع
munition	دفاع
pleading	دفاع
answers	دفاع
vindication	دفاع
defense	دفاع
uncovered	بی دفاع
advocation	دفاع
answer	دفاع
parried	دفاع
parries	دفاع
parry	دفاع
one man block	تک دفاع
parrying	دفاع
internal defense	دفاع داخلی
morote uke	دفاع دوتایی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
backfield	دفاع نفوذی
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
legitimate defence	دفاع مشروع
makki	دفاع کردن
meran defence	دفاع مران
kwon	دفاع با دست
indefensibility	دفاع ناپذیری
d. armour	اسلحه دفاع
zone defence	دفاع منطقهای
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
achi komi	دفاع فشاری
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
benoni defence	دفاع بنونی
ball hawking	دفاع خوب
ego defence	دفاع خود
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
alekhine's defence	دفاع الخین
age ake	دفاع بالارونده
damiano's defence	دفاع دامیانو
defense in place	دفاع در محل
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
defense in depth	دفاع در عمق
fullback	دفاع پوششی
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
to defend [from]	دفاع کردن [از]
dutch attack	دفاع برد
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
active defense	دفاع عامل
morote uke	دفاع با دست
vindicative	دفاع کننده
uchi uke	دفاع از داخل
two man block	دفاع دونفره
two knights' defence	دفاع دو اسب
to stick up for	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
tenability	دفاع پذیری
summetrical defence	دفاع متقارن
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
simple parry	دفاع ساده
sham plea	دفاع پوچ
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
the right of self-defence	حق دفاع از خود
yogoslav defence	دفاع پیرک
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
sham plea	دفاع ناموجه
semi circular parry	دفاع نیمدایره
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
right of self preservation	حق دفاع از خود
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
self protection	دفاع از نفس
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
nagashi uke	دفاع پرسی
fend	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
pleads	دفاع کردن
defending	دفاع کردن
dog	دفاع بسته
stand	دفاع مداوم
defends	دفاع کردن از
defends	دفاع کردن
dogging	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
self-defence	دفاع از خود
untenable	غیرقابل دفاع
advocating	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
advocates	دفاع کردن
daylight	نفوذ در دفاع
defended	دفاع کردن
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
asserts	دفاع کردن از
penetrates	نفوذ در دفاع
assert	دفاع کردن از
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defensible	دفاع کردنی
plead	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
advocated	دفاع کردن
defensive	منطقه دفاع
opening	شکافتن دفاع
open	خط بازبی دفاع
advocate	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
open	بی دفاع واریز نش
opens	بی دفاع واریز نش
answers	دفاع کردن
opened	خط بازبی دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
answer	دفاع کردن
opens	خط بازبی دفاع
asserting	دفاع کردن از
openings	شکافتن دفاع
answering	دفاع کردن
defendants	دفاع کننده
coverage	دفاع پوششی
asserted	دفاع کردن از
opened	بی دفاع واریز نش
zone	دفاع منطقهای
grunfeld's defence	دفاع گرونفلد شطرنج
apologetically	از راه پوزش یا دفاع
indian defence	دفاع هندی شطرنج
breasts	باسینه دفاع کردن
national defense	دفاع در سطح ملی
se defedendo	در حین دفاع از خود
two-way	موفق در حمله و دفاع
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
press	فشار روی دفاع
parry	سد کردن دفاع مستقیم
scandinavian defence	دفاع متقابل مرکزی
parries	سد کردن دفاع مستقیم

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com