Dictiornary-Farsi | دفاع تهاجمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (13 milliseconds)

English	Persian
offensive block	دفاع تهاجمی


Search result with all words

end run	بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
attacking [style of play, player] <adj.>	تهاجمی
incursive	تهاجمی
aggressive	تهاجمی
offensive <adj.>	تهاجمی
dashed	کشتی تهاجمی
dashes	کشتی تهاجمی
offensive alliance	پیمان تهاجمی
furor	خشم تهاجمی
hard advertising	تبلیغات تهاجمی
shock troops	گروه تهاجمی
power play	نقشه تهاجمی
offensive league	اتحادیه تهاجمی
play marking	حرکات تهاجمی
offensive weapon	سلاح تهاجمی
dash	کشتی تهاجمی
offensive war	جنگ تهاجمی
skate	بازی تهاجمی
power struggle	نقشه تهاجمی
skates	بازی تهاجمی
skated	بازی تهاجمی
offensive movement	حرکت تهاجمی شمشیرباز
scrappy	بازی تهاجمی سریع
attack aircraft carrier	ناو هواپیمابر تهاجمی
offensive	اهانت امیز تهاجمی
slot t	نوعی طرح تهاجمی
scrappiest	بازی تهاجمی سریع
simple wing	طرح تهاجمی با خط نامتعادل
slot formation	نوعی طرح تهاجمی
scrappier	بازی تهاجمی سریع
attack cargo ship	ناو باربری تهاجمی
look-in	روش پاس تهاجمی
offensives	اهانت امیز تهاجمی
offensive	تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensives	تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge	نوعی مانور تهاجمی قدیمی
progressive attack	پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
split t	نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
leg theory	روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
slants	بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant	بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
strong side	سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
slanted	بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
statue of liberty play	بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
quick opener	بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
innocent passage	مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
triple option	بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
uncovered	بی دفاع
pleading	دفاع
apologia	دفاع
apologias	دفاع
fencing	دفاع
czech defence	دفاع چک
munition	دفاع
advocation	دفاع
one man block	تک دفاع
defense	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
parries	دفاع
parried	دفاع
defenses	دفاع
blocked	دفاع
defend	دفاع
answered	دفاع
advocacy	دفاع
tae	دفاع با پا
vindication	دفاع
block	دفاع
answers	دفاع
blocks	دفاع
answering	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
answer	دفاع
defended	دفاع
defence	دفاع
in self defence	برای دفاع
vindicative	دفاع کننده
yogoslav defence	دفاع پیرک
morote uke	دفاع با دست
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
zone defence	دفاع منطقهای
ward off	دفاع کردن
hasty defense	دفاع تعجیلی
fullback	دفاع پوششی
implead	دفاع کردن
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
war department	وزارت دفاع
defense in place	دفاع در محل
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
to defend [from]	دفاع کردن [از]
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
defense in depth	دفاع در عمق
the right of self-defence	حق دفاع از خود
ego defence	دفاع خود
dutch attack	دفاع برد
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
benoni defence	دفاع بنونی
indefensibility	دفاع ناپذیری
secretary of state for defence	وزیر دفاع
propugn	دفاع کردن از
sham plea	دفاع پوچ
simple parry	دفاع ساده
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
summetrical defence	دفاع متقارن
sham plea	دفاع ناموجه
replication	رونوشت دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
secretary of defense	وزیر دفاع
self defence	دفاع مشروع
russian defence	دفاع روسی
self protection	دفاع از نفس
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
semi circular parry	دفاع نیمدایره
right of self defence	حق دفاع مشروع
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
makki	دفاع کردن
legitimate defence	دفاع مشروع
two man block	دفاع دونفره
kwon	دفاع با دست
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
internal defense	دفاع داخلی
morote uke	دفاع دوتایی
to stick up for	دفاع کردن از
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
tenability	دفاع پذیری
secretary of defence	وزیر دفاع
three man block	دفاع سه نفره
to make a d.	دفاع کردن
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
uchi uke	دفاع از داخل
ball hawking	دفاع خوب
pleaded	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
indefensible	غیرقابل دفاع
defensive	منطقه دفاع
asserting	دفاع کردن از
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
defensible	دفاع کردنی
plead	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
age ake	دفاع بالارونده
coverage	دفاع پوششی
alekhine's defence	دفاع الخین
stand	دفاع مداوم
defending	دفاع کردن
defendants	دفاع کننده
pleads	دفاع کردن
penetrate	نفوذ در دفاع
dog	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
daylight	نفوذ در دفاع
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
two knights' defence	دفاع دو اسب
defended	دفاع کردن
fend	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از