Dictiornary-Farsi | دفاع دوبله بحالت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
geitja makki	دفاع دوبله بحالت


Other Matches

double hit	دوبله
doublet	انتن دوبله
doublets	انتن دوبله
doublet	رمز دوبله
doubling	دوبله کردن
dubber	دوبله کننده
doubled pawns	پیادههای دوبله
doublets	رمز دوبله
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
doublets	رمز نویسی دوبله
doublet	رمز نویسی دوبله
dub	فیلم را دوبله کردن
dubbed	فیلم را دوبله کردن
duplicate service	سرویس خدماتی دوبله
dubs	فیلم را دوبله کردن
double staggered column	ستون راهپیمایی دوبله
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
double action	عمل دوبله یادو طرفه
instatu quo	بحالت پیشین
to stand at a	بحالت خبردارایستادن
deafly	بحالت کری
To give someone a good thrashing.	خوش بحالت
on guard	بحالت گارد
apeak	بحالت عمودی
au naturel	بحالت طبیعی
to come to a	بحالت خبردار ایستادن
on guard	بحالت محافظ باش
stabilised	بحالت موازنه دراوردن
stabilises	بحالت موازنه دراوردن
stabilising	بحالت موازنه دراوردن
to heave to	بحالت ایست دراوردن
stabilize	بحالت موازنه دراوردن
emulsifying	بحالت تعلیق دراوردن
stabilizes	بحالت موازنه دراوردن
emulsified	بحالت تعلیق دراوردن
emulsifies	بحالت تعلیق دراوردن
emulsify	بحالت تعلیق دراوردن
stabilized	بحالت موازنه دراوردن
Zen	استراحت بحالت نشسته
cross support	نگهداشتن بدن بحالت صلیب
vitrifiable	قابل تبدیل بحالت زجاجی
tetanize	بحالت انقباض دائم دراوردن
alert	بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
alerted	بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
alerts	بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
poise	وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
deploys	بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
to smile a person into a mood	کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
deploying	بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
deploy	بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
pullover	پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
side cast	پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی
pullovers	پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
To stand at attention(ease).	بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
demobilize	ازحالت بسیج بیرون اوردن بحالت صلح دراوردن دموبیلیزه کردن
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
seral	مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
real stagnation point	نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
transitions	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
MalT	مالت زدن بحالت مالت دراوردن
To stand at the salute.	بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
parried	دفاع
parries	دفاع
block	دفاع
parry	دفاع
pleading	دفاع
uncovered	بی دفاع
defense	دفاع
munition	دفاع
parrying	دفاع
apologias	دفاع
vindication	دفاع
advocacy	دفاع
answers	دفاع
one man block	تک دفاع
answering	دفاع
fencing	دفاع
answered	دفاع
apologia	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
czech defence	دفاع چک
advocation	دفاع
blocks	دفاع
defended	دفاع
tae	دفاع با پا
defend	دفاع
defence	دفاع
answer	دفاع
defenses	دفاع
blocked	دفاع
internal defense	دفاع داخلی
benoni defence	دفاع بنونی
hasty defense	دفاع تعجیلی
indefensibility	دفاع ناپذیری
fullback	دفاع پوششی
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
extended defense	دفاع گسترده
legitimate defence	دفاع مشروع
kwon	دفاع با دست
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
backfield	دفاع نفوذی
ball hawking	دفاع خوب
fencible	قابل دفاع
buckler	دفاع کردن
ego defence	دفاع خود
dory defence	دفاع دوری
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
d. armour	اسلحه دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
to defend [from]	دفاع کردن [از]
dutch attack	دفاع برد
the right of self-defence	حق دفاع از خود
catenaccio	دفاع بتونی
classical variation	دفاع ارتدوکس
closed variation	دفاع تاراش
deraign	دفاع کردن
double guard	دفاع با دو دست
composite defense	دفاع مرکب
simple parry	دفاع ساده
three man block	دفاع سه نفره
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
say a good word for	دفاع کردن
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
summetrical defence	دفاع متقارن
sham plea	دفاع پوچ
sham plea	دفاع ناموجه
semi circular parry	دفاع نیمدایره
self protection	دفاع از نفس
tenability	دفاع پذیری
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
nagashi uke	دفاع پرسی
parry of debate	دفاع درمنافره
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
zone defence	دفاع منطقهای
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
war department	وزارت دفاع
national defence	دفاع ملی
ward off	دفاع کردن
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
to make a d.	دفاع کردن
to stick up for	دفاع کردن از
two knights' defence	دفاع دو اسب
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
vindicative	دفاع کننده
makki	دفاع کردن
penetrate	نفوذ در دفاع
daylight	نفوذ در دفاع
defendant	دفاع کننده
defendants	دفاع کننده
defensible	قابل دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensive	منطقه دفاع
asserting	دفاع کردن از
defensible	دفاع کردنی
untenable	غیرقابل دفاع
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
coverage	دفاع پوششی
achi komi	دفاع فشاری
stand	دفاع مداوم
age ake	دفاع بالارونده