Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
all around defense	دفاع دورتا دور
Other Matches
he looked about	به هر سو دورتا دور
all round	دورتا دور
iron bound	دورتا دورخاره دار
primeter defence	پدافند دورتا دور
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
tae	دفاع با پا
parry	دفاع
parrying	دفاع
munition	دفاع
advocation	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
pleading	دفاع
block	دفاع
defend	دفاع
defended	دفاع
defenses	دفاع
uncovered	بی دفاع
defence	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
parried	دفاع
one man block	تک دفاع
apologias	دفاع
apologia	دفاع
answering	دفاع
advocacy	دفاع
defense	دفاع
fencing	دفاع
answers	دفاع
parries	دفاع
vindication	دفاع
czech defence	دفاع چک
answer	دفاع
answered	دفاع
pierce the block	شکافتن دفاع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
right of self defence	حق دفاع مشروع
right of self preservation	حق دفاع از خود
robatsch defence	دفاع روباتش
say a good word for	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
to defend [from]	دفاع کردن [از]
pleaded	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
dog	دفاع بسته
defensive	منطقه دفاع
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
defendants	دفاع کننده
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
achi komi	دفاع فشاری
defendant	دفاع کننده
active defense	دفاع عامل
age ake	دفاع بالارونده
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
replication	رونوشت دفاع
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
alekhine's defence	دفاع الخین
indefensible	غیرقابل دفاع
fullback	دفاع پوششی
defense in depth	دفاع در عمق
indefensibility	دفاع ناپذیری
internal defense	دفاع داخلی
extended defense	دفاع گسترده
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
janisch defence	دفاع یانیش
janisch defence	دفاع شلیمان
juji uke	دفاع ضربدری
defense in place	دفاع در محل
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
ego defence	دفاع خود
dutch attack	دفاع برد
hasty defense	دفاع تعجیلی
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
kake uke	دفاع قلابی
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
fencible	قابل دفاع
benoni defence	دفاع بنونی
offensive block	دفاع تهاجمی
ball hawking	دفاع خوب
backfield	دفاع نفوذی
parry of debate	دفاع درمنافره
perceptual defense	دفاع ادراکی
catenaccio	دفاع بتونی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
classical variation	دفاع ارتدوکس
kwon	دفاع با دست
legitimate defence	دفاع مشروع
makki	دفاع کردن
meran defence	دفاع مران
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
buckler	دفاع کردن
morote uke	دفاع دوتایی
morote uke	دفاع با دست
philidor's defence	دفاع فیلیدور
defends	دفاع کردن
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
vindicative	دفاع کننده
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع پیرک
zone defence	دفاع منطقهای
fend	دفاع کردن
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
to stick up for	دفاع کردن از
two knights' defence	دفاع دو اسب
daylight	نفوذ در دفاع
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zone	دفاع منطقهای
zones	دفاع منطقهای
defensible	دفاع کردنی
openings	شکافتن دفاع
self-defence	دفاع از خود
defend	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
sham plea	دفاع پوچ
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
opens	بی دفاع واریز نش
asserts	دفاع کردن از
advocating	دفاع کردن
asserting	دفاع کردن از
sham plea	دفاع ناموجه
simple parry	دفاع ساده
semi circular parry	دفاع نیمدایره
self protection	دفاع از نفس
assert	دفاع کردن از
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
asserted	دفاع کردن از
opens	خط بازبی دفاع
summetrical defence	دفاع متقارن
stand	دفاع مداوم
secretary of state for defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
tenability	دفاع پذیری
three man block	دفاع سه نفره
open	خط بازبی دفاع
untenable	غیرقابل دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
open	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
coverage	دفاع پوششی
french defence	دفاع فرانسوی شطرنج
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
national defense	دفاع در سطح ملی
scandinavian defence	دفاع متقابل مرکزی
geitja makki	دفاع دوبله بحالت
se defedendo	در حین دفاع از خود
grunfeld's defence	دفاع گرونفلد شطرنج
tchigorin indian	دفاع هندی چیگورین
indian defence	دفاع هندی شطرنج
sicilian defence	دفاع سیسیلی شطرنج
line backing	دفاع پشت خط تجمع
vindicatory	مربوط به دفاع و حمایت
ministry of national defence	وزارت دفاع ملی
modern defence	دفاع مدرن شطرنج
moon doung makki	نوعی دفاع تکواندو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com