Dictiornary-Farsi | دفاع دونفره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
two man block	دفاع دونفره


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
ballroom dancing	رقصهای دونفره
double team	تیم دونفره
mixed doubles	دونفره مختلط
pairs	تیم دونفره
individual pursuit	تعقیبی دونفره
stars	نوعی قایق دونفره
starred	نوعی قایق دونفره
star	نوعی قایق دونفره
pairs	تیم دونفره اسکیت
shay	درشکه دوچرخه دونفره
similar pairs	مسابقه دونفره اسکیت
dance skating	رقص دونفره زن و مرد
double end ball	دسته کفچه دونفره
j bar lift	تله اسکی میلهای دونفره
t bar lift	تله اسکی دونفره یا کلنگی
ice dancing	مسابقه رقص دونفره روی یخ
long service line	خط طولی زمین در بازی دونفره
doubled	بازی دونفره خطای دبل
double	بازی دونفره خطای دبل
doubled up	بازی دونفره خطای دبل
golf	بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
mixed pairs	مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
poker pocket billiards	بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
two man rule	قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
four ball	مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
match foursome	مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
fives	هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
parries	دفاع
defending	دفاع
parry	دفاع
defended	دفاع
parrying	دفاع
defense	دفاع
defend	دفاع
defends	دفاع
parried	دفاع
pleading	دفاع
czech defence	دفاع چک
defenses	دفاع
uncovered	بی دفاع
defence	دفاع
blocked	دفاع
apologias	دفاع
answers	دفاع
apologia	دفاع
munition	دفاع
advocation	دفاع
advocacy	دفاع
fencing	دفاع
vindication	دفاع
block	دفاع
answering	دفاع
answered	دفاع
one man block	تک دفاع
tae	دفاع با پا
answer	دفاع
blocks	دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
secretary of defence	وزیر دفاع
defense in depth	دفاع در عمق
two knights' defence	دفاع دو اسب
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
soto uke	دفاع از خارج
sham plea	دفاع پوچ
simple parry	دفاع ساده
d. armour	اسلحه دفاع
sham plea	دفاع ناموجه
ball hawking	دفاع خوب
catenaccio	دفاع بتونی
benoni defence	دفاع بنونی
backfield	دفاع نفوذی
summetrical defence	دفاع متقارن
closed variation	دفاع تاراش
buckler	دفاع کردن
special plea	دفاع خاص
tenability	دفاع پذیری
three man block	دفاع سه نفره
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
composite defense	دفاع مرکب
to stick up for	دفاع کردن از
age ake	دفاع بالارونده
alekhine's defence	دفاع الخین
to make a d.	دفاع کردن
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
classical variation	دفاع ارتدوکس
offensive block	دفاع تهاجمی
plea of accused	دفاع متهم
polish defence	دفاع لهستانی
makki	دفاع کردن
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
propugn	دفاع کردن از
legitimate defence	دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
kwon	دفاع با دست
right of self defence	حق دفاع مشروع
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
meran defence	دفاع مران
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
parry of debate	دفاع درمنافره
perceptual defense	دفاع ادراکی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
pierce the block	شکافتن دفاع
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pirc defence	دفاع پیرک
right of self preservation	حق دفاع از خود
janisch defence	دفاع شلیمان
secretary of state for defence	وزیر دفاع
ego defence	دفاع خود
dutch attack	دفاع برد
secretary of defense	وزیر دفاع
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
self defence	دفاع مشروع
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
extended defense	دفاع گسترده
fencible	قابل دفاع
janisch defence	دفاع یانیش
internal defense	دفاع داخلی
robatsch defence	دفاع روباتش
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
to defend [from]	دفاع کردن [از]
russian defence	دفاع روسی
hasty defense	دفاع تعجیلی
say a good word for	دفاع کردن
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
fullback	دفاع پوششی
defense in place	دفاع در محل
the right of self-defence	حق دفاع از خود
fend	دفاع کردن
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
assert	دفاع کردن از
defensible	دفاع کردنی
defensible	دفاع پذیر
defensible	قابل دفاع
asserts	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
daylight	نفوذ در دفاع
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defends	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defends	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defending	دفاع کردن
asserted	دفاع کردن از
untenable	غیرقابل دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
stand	دفاع مداوم
penetrate	نفوذ در دفاع
coverage	دفاع پوششی
penetrated	نفوذ در دفاع
defending	دفاع کردن از
pleaded	دفاع کردن
answers	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
opening	شکافتن دفاع
openings	شکافتن دفاع
war department	وزارت دفاع
answering	دفاع کردن
vindicative	دفاع کننده
answer	دفاع کردن
defensive	منطقه دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
uchi uke	دفاع از داخل
defendant	دفاع کننده
answered	دفاع کردن
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
dog	دفاع بسته
ward off	دفاع کردن