Dictiornary-Farsi | دفاع نفوذی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
backfield	دفاع نفوذی


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
thrust line	خط تک نفوذی
infiltrator	نفوذی
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
bitumen gronted construction	اسفالت نفوذی
blitzer	مدافع نفوذی
raid	تک نفوذی سریع
intrusive rocks	سنگهای نفوذی
raided	تک نفوذی سریع
raids	تک نفوذی سریع
grouted macadam	ماکادام نفوذی
raiding	تک نفوذی سریع
infiltration	عملیات نفوذی
prime coat	اندود نفوذی
penetration method	روش نفوذی
standard penetration	ازمایش نفوذی استاندارد
covered approach	راه نفوذی پوشیده
outpost	پایگاه نفوذی شطرنج
outposts	پایگاه نفوذی شطرنج
jireugi	ضربه با دست نفوذی
penetration macadam	اسفالت ماکادام نفوذی
long thrust	تک نفوذی طولانی یادوردست
avenues of approach	راههای نفوذی مسیرهای تقرب
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
breaching	رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
defending	دفاع
advocation	دفاع
defends	دفاع
defence	دفاع
defended	دفاع
parry	دفاع
munition	دفاع
parries	دفاع
parried	دفاع
one man block	تک دفاع
uncovered	بی دفاع
defenses	دفاع
parrying	دفاع
block	دفاع
answering	دفاع
defense	دفاع
answers	دفاع
fencing	دفاع
czech defence	دفاع چک
apologia	دفاع
apologias	دفاع
vindication	دفاع
tae	دفاع با پا
answered	دفاع
pleading	دفاع
blocked	دفاع
answer	دفاع
blocks	دفاع
defend	دفاع
advocacy	دفاع
benoni defence	دفاع بنونی
morote uke	دفاع دوتایی
morote uke	دفاع با دست
janisch defence	دفاع شلیمان
kwon	دفاع با دست
janisch defence	دفاع یانیش
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
ball hawking	دفاع خوب
juji uke	دفاع ضربدری
in self defence	برای دفاع
kake uke	دفاع قلابی
makki	دفاع کردن
alekhine's defence	دفاع الخین
legitimate defence	دفاع مشروع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
defense in depth	دفاع در عمق
defense in place	دفاع در محل
fullback	دفاع پوششی
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
deliberate defense	دفاع بافرصت
dutch attack	دفاع برد
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
hasty defense	دفاع تعجیلی
implead	دفاع کردن
internal defense	دفاع داخلی
defensive board	دفاع سبد
classical variation	دفاع ارتدوکس
closed variation	دفاع تاراش
composite defense	دفاع مرکب
d. armour	اسلحه دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
indefensibility	دفاع ناپذیری
ego defence	دفاع خود
department of defense	وزارت دفاع
to defend [from]	دفاع کردن [از]
ward off	دفاع کردن
vindicative	دفاع کننده
uchi uke	دفاع از داخل
two man block	دفاع دونفره
two knights' defence	دفاع دو اسب
to stick up for	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
tenability	دفاع پذیری
summetrical defence	دفاع متقارن
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
simple parry	دفاع ساده
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zone defence	دفاع منطقهای
sham plea	دفاع پوچ
sham plea	دفاع ناموجه
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
robatsch defence	دفاع روباتش
position defense	دفاع یا پدافندثابت
propugn	دفاع کردن از
semi circular parry	دفاع نیمدایره
self protection	دفاع از نفس
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
nagashi uke	دفاع پرسی
age ake	دفاع بالارونده
penetrate	نفوذ در دفاع
defending	دفاع کردن از
dog	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
defensible	دفاع کردنی
dogs	دفاع بسته
defends	دفاع کردن از
defends	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
defendants	دفاع کننده
opened	بی دفاع واریز نش
defending	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
self-defence	دفاع از خود
coverage	دفاع پوششی
defended	دفاع کردن
defensible	دفاع پذیر
defensible	قابل دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
daylight	نفوذ در دفاع
fend	دفاع کردن
defend	دفاع کردن
assert	دفاع کردن از
asserts	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
plead	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
stand	دفاع مداوم
indefensible	غیرقابل دفاع
opens	خط بازبی دفاع
openings	شکافتن دفاع
defend	دفاع کردن از
opening	شکافتن دفاع
advocating	دفاع کردن
open	خط بازبی دفاع
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
open	بی دفاع واریز نش
achi komi	دفاع فشاری
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
active defense	دفاع عامل
opened	خط بازبی دفاع
opens	بی دفاع واریز نش
zone	دفاع منطقهای
answer	دفاع کردن