Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
semi circular parry	دفاع نیمدایره
Other Matches
crossrole	چرخش نیمدایره روی یک پا وچرخش نیمدایره روی پای دیگر
semicircle	نیمدایره
semicircles	نیمدایره
semicircular	بشکل نیمدایره
semicircular canals	مجاری نیمدایره
semicirclar vault	طاق نیمدایره
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
goal crease	نیمدایره جلودروازه لاکراس
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
looped	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loops	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
takeoff fan	نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
roll	چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolled	چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolls	چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
swing roll	چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
defending	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
defenses	دفاع
defence	دفاع
uncovered	بی دفاع
parried	دفاع
defense	دفاع
defended	دفاع
defends	دفاع
block	دفاع
one man block	تک دفاع
answering	دفاع
vindication	دفاع
apologia	دفاع
apologias	دفاع
answers	دفاع
advocacy	دفاع
advocation	دفاع
answered	دفاع
munition	دفاع
parries	دفاع
defend	دفاع
tae	دفاع با پا
czech defence	دفاع چک
parry	دفاع
fencing	دفاع
answer	دفاع
parrying	دفاع
pleading	دفاع
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
makki	دفاع کردن
fullback	دفاع پوششی
janisch defence	دفاع یانیش
janisch defence	دفاع شلیمان
internal defense	دفاع داخلی
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
juji uke	دفاع ضربدری
implead	دفاع کردن
kake uke	دفاع قلابی
kwon	دفاع با دست
legitimate defence	دفاع مشروع
hasty defense	دفاع تعجیلی
fencible	قابل دفاع
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
benoni defence	دفاع بنونی
ball hawking	دفاع خوب
backfield	دفاع نفوذی
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
alekhine's defence	دفاع الخین
age ake	دفاع بالارونده
active defense	دفاع عامل
d. armour	اسلحه دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
extended defense	دفاع گسترده
ego defence	دفاع خود
dutch attack	دفاع برد
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
to stick up for	دفاع کردن از
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
achi komi	دفاع فشاری
morote uke	دفاع دوتایی
ward off	دفاع کردن
vindicative	دفاع کننده
uchi uke	دفاع از داخل
two man block	دفاع دونفره
two knights' defence	دفاع دو اسب
to make a d.	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
tenability	دفاع پذیری
summetrical defence	دفاع متقارن
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
simple parry	دفاع ساده
sham plea	دفاع پوچ
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zone defence	دفاع منطقهای
yogoslav defence	دفاع پیرک
sham plea	دفاع ناموجه
self protection	دفاع از نفس
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
position defense	دفاع موضعی
robatsch defence	دفاع روباتش
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
to defend [from]	دفاع کردن [از]
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
morote uke	دفاع با دست
defensible	دفاع پذیر
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
dogs	دفاع بسته
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
defendant	دفاع کننده
opened	خط بازبی دفاع
open	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
penetrates	نفوذ در دفاع
advocates	دفاع کردن
defendants	دفاع کننده
daylight	نفوذ در دفاع
dogging	دفاع بسته
dog	دفاع بسته
advocate	دفاع کردن
asserts	دفاع کردن از
defensible	دفاع کردنی
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
fend	دفاع کردن
self-defence	دفاع از خود
plead	دفاع کردن
advocating	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
coverage	دفاع پوششی
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
indefensible	غیرقابل دفاع
untenable	غیرقابل دفاع
defended	دفاع کردن از
defensive	منطقه دفاع
defensible	قابل دفاع
answering	دفاع کردن
defends	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
defending	دفاع کردن
openings	شکافتن دفاع
defends	دفاع کردن از
stand	دفاع مداوم
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
answers	دفاع کردن
opening	شکافتن دفاع
queen's fianchetto defence	دفاع فیانکتوی وزیر
championing	مبارزه دفاع کردن از
sitting duck	هدف بی دفاع واسان
line backing	دفاع پشت خط تجمع
indian defence	دفاع هندی شطرنج

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com