Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
petrov	دفاع پتروف یا روسی
Other Matches
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
russian defence	دفاع روسی
russian system	سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two pawns game	بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
muscovite	روسی
russian	روسی
muzhik or moujik	روسی
russo	روسی و.......
russ	روسی
pickax	کلنگ روسی
pickaxes	کلنگ روسی
pickaxe	کلنگ روسی
vodka	عرق روسی
parian ware	چینی یا روسی
calkin	نعل روسی
russify	روسی شدن
russification	روسی سازی
russianize	روسی کردن
rouble	منات روسی
split jump	پرش روسی
roubles	منات روسی
vodkas	عرق روسی
ruble	منات روسی روبل
sambo	نوعی جودو روسی
kvass	ابجو کم الکل روسی
tarantass	درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
pogroms	قتل عام منظم روسی
pogrom	قتل عام منظم روسی
russify	دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
borsch	نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
borscht	نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
Kremlin	[برج روسی داخل شهر موسکو]
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
bakuninism	اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
advocation	دفاع
czech defence	دفاع چک
defenses	دفاع
defence	دفاع
defense	دفاع
munition	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
apologia	دفاع
parries	دفاع
fencing	دفاع
parried	دفاع
uncovered	بی دفاع
one man block	تک دفاع
apologias	دفاع
pleading	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
answers	دفاع
answered	دفاع
blocked	دفاع
block	دفاع
tae	دفاع با پا
answering	دفاع
answer	دفاع
defended	دفاع
vindication	دفاع
blocks	دفاع
defend	دفاع
advocacy	دفاع
double guard	دفاع با دو دست
dutch attack	دفاع برد
in self defence	برای دفاع
ego defence	دفاع خود
extended defense	دفاع گسترده
implead	دفاع کردن
hasty defense	دفاع تعجیلی
fencible	قابل دفاع
fullback	دفاع پوششی
indefensibility	دفاع ناپذیری
internal defense	دفاع داخلی
meran defence	دفاع مران
makki	دفاع کردن
legitimate defence	دفاع مشروع
kwon	دفاع با دست
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
janisch defence	دفاع یانیش
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
d. armour	اسلحه دفاع
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
benoni defence	دفاع بنونی
ball hawking	دفاع خوب
damiano's defence	دفاع دامیانو
defense in depth	دفاع در عمق
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
janisch defence	دفاع شلیمان
the right of self-defence	حق دفاع از خود
defense in place	دفاع در محل
backfield	دفاع نفوذی
say a good word for	دفاع کردن
summetrical defence	دفاع متقارن
tenability	دفاع پذیری
three man block	دفاع سه نفره
to make a d.	دفاع کردن
to stick up for	دفاع کردن از
to defend [from]	دفاع کردن [از]
two knights' defence	دفاع دو اسب
two man block	دفاع دونفره
robatsch defence	دفاع روباتش
uchi uke	دفاع از داخل
right of self preservation	حق دفاع از خود
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
self defence	دفاع مشروع
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
sham plea	دفاع ناموجه
sham plea	دفاع پوچ
simple parry	دفاع ساده
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
yogoslav defence	دفاع پیرک
offensive block	دفاع تهاجمی
zone defence	دفاع منطقهای
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
ward off	دفاع کردن
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
war department	وزارت دفاع
parry of debate	دفاع درمنافره
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
vindicative	دفاع کننده
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
open	خط بازبی دفاع
defensive	منطقه دفاع
opens	بی دفاع واریز نش
defend	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
advocated	دفاع کردن
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
advocates	دفاع کردن
achi komi	دفاع فشاری
advocating	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
opens	خط بازبی دفاع
defended	دفاع کردن از
stand	دفاع مداوم
dog	دفاع بسته
coverage	دفاع پوششی
open	بی دفاع واریز نش
dogging	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
untenable	غیرقابل دفاع
opened	خط بازبی دفاع
defendant	دفاع کننده
opened	بی دفاع واریز نش
defendants	دفاع کننده
defends	دفاع کردن
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
active defense	دفاع عامل
self-defence	دفاع از خود
alekhine's defence	دفاع الخین
opening	شکافتن دفاع
assert	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
openings	شکافتن دفاع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
zone	دفاع منطقهای
indefensible	غیرقابل دفاع
zones	دفاع منطقهای

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com