Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (5 milliseconds)
English	Persian
defensible	دفاع پذیر
Other Matches
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
blocked	دفاع
uncovered	بی دفاع
pleading	دفاع
parried	دفاع
parries	دفاع
advocation	دفاع
parry	دفاع
one man block	تک دفاع
parrying	دفاع
czech defence	دفاع چک
defence	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
defended	دفاع
defend	دفاع
defense	دفاع
blocks	دفاع
defenses	دفاع
block	دفاع
munition	دفاع
answered	دفاع
apologia	دفاع
answering	دفاع
apologias	دفاع
answer	دفاع
vindication	دفاع
tae	دفاع با پا
fencing	دفاع
advocacy	دفاع
answers	دفاع
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن از
vindicative	دفاع کننده
two man block	دفاع دونفره
defend	دفاع کردن
defended	دفاع کردن
two knights' defence	دفاع دو اسب
defending	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن از
defends	دفاع کردن
to stick up for	دفاع کردن از
pleads	دفاع کردن
uchi uke	دفاع از داخل
sham plea	دفاع ناموجه
self protection	دفاع از نفس
dogging	دفاع بسته
penetrate	نفوذ در دفاع
buckler	دفاع کردن
semi circular parry	دفاع نیمدایره
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
backfield	دفاع نفوذی
ball hawking	دفاع خوب
dogs	دفاع بسته
benoni defence	دفاع بنونی
the right of self-defence	حق دفاع از خود
sham plea	دفاع پوچ
pleaded	دفاع کردن
age ake	دفاع بالارونده
active defense	دفاع عامل
alekhine's defence	دفاع الخین
simple parry	دفاع ساده
achi komi	دفاع فشاری
summetrical defence	دفاع متقارن
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
opened	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
special plea	دفاع خاص
opens	خط بازبی دفاع
soto uke	دفاع از خارج
opens	بی دفاع واریز نش
advocate	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
defendants	دفاع کننده
dog	دفاع بسته
tenability	دفاع پذیری
open	بی دفاع واریز نش
war department	وزارت دفاع
three man block	دفاع سه نفره
to make a d.	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
ward off	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
indefensible	غیرقابل دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
defensive	منطقه دفاع
assert	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
untenable	غیرقابل دفاع
asserting	دفاع کردن از
asserts	دفاع کردن از
zone defence	دفاع منطقهای
yogoslav defence	دفاع پیرک
opened	خط بازبی دفاع
defensible	دفاع کردنی
dutch attack	دفاع برد
ego defence	دفاع خود
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
morote uke	دفاع با دست
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
parry of debate	دفاع درمنافره
dory defence	دفاع دوری
self-defence	دفاع از خود
defensive board	دفاع سبد
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
deliberate defense	دفاع بافرصت
department of defense	وزارت دفاع
pierce the block	شکافتن دفاع
deraign	دفاع کردن
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
morote uke	دفاع دوتایی
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
fullback	دفاع پوششی
internal defense	دفاع داخلی
hasty defense	دفاع تعجیلی
implead	دفاع کردن
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
in self defence	برای دفاع
janisch defence	دفاع یانیش
janisch defence	دفاع شلیمان
juji uke	دفاع ضربدری
extended defense	دفاع گسترده
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
double guard	دفاع با دو دست
fencible	قابل دفاع
makki	دفاع کردن
legitimate defence	دفاع مشروع
kwon	دفاع با دست
kake uke	دفاع قلابی
indefensibility	دفاع ناپذیری
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
nagashi uke	دفاع پرسی
propugn	دفاع کردن از
catenaccio	دفاع بتونی
replication	رونوشت دفاع
right of self defence	حق دفاع مشروع
right of self preservation	حق دفاع از خود
composite defense	دفاع مرکب
robatsch defence	دفاع روباتش
russian defence	دفاع روسی
to defend [from]	دفاع کردن [از]
say a good word for	دفاع کردن
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
polish defence	دفاع لهستانی
defensible	قابل دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
fend	دفاع کردن
self defence	دفاع مشروع
pirc defence	دفاع پیرک
defense in depth	دفاع در عمق
defense in place	دفاع در محل
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
plea of accused	دفاع متهم
d. armour	اسلحه دفاع
kevitz trajkovic defence	دفاع کویتس- تراکوویچ
sitting duck	هدف بی دفاع واسان
civil defense	دفاع غیر نظامی
caro kann defence	دفاع کارو- کان
grunfeld's defence	دفاع گرونفلد شطرنج
se defedendo	در حین دفاع از خود
kake uke	دفاع قلاب وار
geitja makki	دفاع دوبله بحالت
back checker	بازگشته برای دفاع
joke opening	دفاع مدرن شطرنج
to keep at bay	دفاع کردن درمقابل

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com