Dictiornary-Farsi | دفاع پوششی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
coverage	دفاع پوششی
fullback	دفاع پوششی


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
integumentary	پوششی
tegumentary	پوششی
screening fire	اتش پوششی
sheeting	پوششی لفاف
covering letter	نامه پوششی
covering letters	نامه پوششی
hedging	تبدیل پوششی
covering barrier	مانع پوششی
covering force	نیروی پوششی
screening force	نیروی پوششی
tegmentum	غشاء پوششی
tegumnentum	غشاء پوششی
screening effect	اثر پوششی
covering troops	یکانهای پوششی
tunica	غشاء پوششی
lap joint	اتصال پوششی
full back	مدافع پوششی
caul	غشاء پوششی
coating	پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
epithelize	بافت پوششی شدن
fascias	لایه پوششی فیبری
fascia	لایه پوششی فیبری
epithelialize	بافت پوششی شدن
landaulet n	گردونه کوچکی که پوششی دارد
acanthoma	اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
slipcover	پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
wing covert	پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
intima	درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
hydathode	ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
antistatic mat	پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
rear party	نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
sounds	پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound	پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounded	پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
soundest	پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
screening electrons	الکترونهای پوششی الکترونهای پوشاننده
screen	دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened	دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens	دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings	دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
answered	دفاع
answer	دفاع
defence	دفاع
defends	دفاع
munition	دفاع
defenses	دفاع
answering	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
parries	دفاع
answers	دفاع
parried	دفاع
uncovered	بی دفاع
defending	دفاع
apologia	دفاع
one man block	تک دفاع
defense	دفاع
apologias	دفاع
blocks	دفاع
tae	دفاع با پا
blocked	دفاع
pleading	دفاع
block	دفاع
advocation	دفاع
fencing	دفاع
czech defence	دفاع چک
advocacy	دفاع
defended	دفاع
vindication	دفاع
defend	دفاع
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
juji uke	دفاع ضربدری
backfield	دفاع نفوذی
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
kake uke	دفاع قلابی
zone defence	دفاع منطقهای
kwon	دفاع با دست
ball hawking	دفاع خوب
internal defense	دفاع داخلی
hasty defense	دفاع تعجیلی
ego defence	دفاع خود
department of defense	وزارت دفاع
deraign	دفاع کردن
deliberate defense	دفاع بافرصت
composite defense	دفاع مرکب
defensive board	دفاع سبد
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
dory defence	دفاع دوری
double guard	دفاع با دو دست
dutch attack	دفاع برد
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
benoni defence	دفاع بنونی
closed variation	دفاع تاراش
extended defense	دفاع گسترده
fencible	قابل دفاع
classical variation	دفاع ارتدوکس
two knights' defence	دفاع دو اسب
to stick up for	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
tenability	دفاع پذیری
summetrical defence	دفاع متقارن
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
simple parry	دفاع ساده
sham plea	دفاع پوچ
sham plea	دفاع ناموجه
semi circular parry	دفاع نیمدایره
self protection	دفاع از نفس
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
vindicative	دفاع کننده
the right of self-defence	حق دفاع از خود
yogoslav defence	دفاع پیرک
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
war department	وزارت دفاع
ward off	دفاع کردن
self defence	دفاع مشروع
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
offensive block	دفاع تهاجمی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
meran defence	دفاع مران
makki	دفاع کردن
pirc defence	دفاع پیرک
plea of accused	دفاع متهم
polish defence	دفاع لهستانی
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
russian defence	دفاع روسی
to defend [from]	دفاع کردن [از]
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
say a good word for	دفاع کردن
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
legitimate defence	دفاع مشروع
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
self-defence	دفاع از خود
pleads	دفاع کردن
fend	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
daylight	نفوذ در دفاع
defend	دفاع کردن از
dog	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
defensive	منطقه دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
defensible	دفاع کردنی
defendants	دفاع کننده
defendant	دفاع کننده
defensible	دفاع پذیر
defensible	قابل دفاع
dogs	دفاع بسته
defend	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
open	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
opens	بی دفاع واریز نش
advocate	دفاع کردن
advocating	دفاع کردن
stand	دفاع مداوم
untenable	غیرقابل دفاع
assert	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
asserting	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن