Dictiornary-Farsi | دفتر ثبت نام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 261 (3 milliseconds)

English	Persian
register	دفتر ثبت نام
registering	دفتر ثبت نام
registers	دفتر ثبت نام


Search result with all words

booking	ثبت در دفتر
bookings	ثبت در دفتر
accession	به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
volume	دفتر
volumes	دفتر
premiership	دفتر نخست وزیری
register	دفتر ثبت
register	در دفتر واردکردن
registering	دفتر ثبت
registering	در دفتر واردکردن
registers	دفتر ثبت
registers	در دفتر واردکردن
docket	دفتر ثبت دعاوی حقوقی
docket	دفتر اوقات محکمه
docketed	دفتر ثبت دعاوی حقوقی
docketed	دفتر اوقات محکمه
docketing	دفتر ثبت دعاوی حقوقی
docketing	دفتر اوقات محکمه
dockets	دفتر ثبت دعاوی حقوقی
dockets	دفتر اوقات محکمه
scrapbook	دفتر اجناس اوراق
scrapbooks	دفتر اجناس اوراق
registries	دفتر ثبت اسناد
registries	دفتر فهرست
registries	دفتر خانه
registry	دفتر ثبت اسناد
registry	دفتر فهرست
registry	دفتر خانه
diarist	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
diarists	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
voucher	دفتر هزینه ضامن
vouchers	دفتر هزینه ضامن
tome	دفتر کتاب قطور
tomes	دفتر کتاب قطور
posting	ثبت در دفتر
postings	ثبت در دفتر
clearing house	دفتر تسویه حساب
clearing houses	دفتر تسویه حساب
record	دفتر
bureau	دفتر
bureaus	دفتر
folio	دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
folios	دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
customs	دفتر گمرک
ledger	دفتر کل
ledgers	دفتر کل
inventory	دفتر دارایی
interface	دفتر مشترک قسمتها
interfaces	دفتر مشترک قسمتها
write off	از دفتر خارج کردن
write-off	از دفتر خارج کردن
write-offs	از دفتر خارج کردن
book	مجلد دفتر
book	دفتر
booked	مجلد دفتر
booked	دفتر
books	مجلد دفتر
books	دفتر
matriculate	در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated	در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates	در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating	در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
cash book	دفتر نقدی
cash books	دفتر نقدی
cashbook	دفتر نقدی
blotter	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
diaries	دفتر خاطرات روزانه
diaries	دفتر یادداشت روزانه
diaries	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diary	دفتر خاطرات روزانه
diary	دفتر یادداشت روزانه
diary	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
journal	دفتر روزنامه
journal	دفتر روزنامه یکان
journals	دفتر روزنامه
journals	دفتر روزنامه یکان
pocketbook	درامد کتابچه یا دفتر بغلی
pocketbooks	درامد کتابچه یا دفتر بغلی
notebook	دفتر تکالیف درسی
notebooks	دفتر تکالیف درسی
office	دفتر کار
office	دفتر
office	اطاق دفتر
offices	دفتر کار
offices	دفتر
offices	اطاق دفتر
notaries	سر دفتر اسناد رسمی
notary	سر دفتر اسناد رسمی
account book	دفتر حساب
accountable property officer's bond	دفتر افسر ذیحساب اموال
accounties	علم حساب یا دفتر داری
administrative contracting office	دفتر استخدام کارگزینی
advisory service	دفتر مشاور
audit office	دفتر حسابرسی
automated office	دفتر خودکار
bell book	دفتر موتورخانه
bell book	دفتر ثبت دستورات موتور
bill book	دفتر بروات
black book	دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
Other Matches

engineering office	دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
notary office	دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
induction station	دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau	دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize	در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
duty roster	دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
central postal directory	دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
book of account	دفتر کل
notary public office	دفتر
cahier	دفتر
in office	در دفتر
job office	دفتر کارگاه
message book	دفتر پیام
marriage registry	دفتر ازدواج
notary assistant	دفتر یار
minute book	دفتر وقایع
lawyer's office	دفتر وکالت
intelligence office	دفتر اطلاعات
intelligence office	دفتر راهنمایی
copy book	دفتر کپیه
chancery	دفتر خانه
central office	دفتر مرکزی
budget bureau	دفتر بودجه
branch office	دفتر شعبه
book of account	دفتر روزنامه
copy letter book	دفتر کپیه
courier station	دفتر پیک
day book	دفتر روزنامه
inquiry office	دفتر اطلاعات
information bureau	دفتر اطلاعات
head office	دفتر مرکزی
equipment logbook	دفتر تجهیزات
engineering office	دفتر مهندسی
end office	دفتر انتهایی
drawing office	دفتر طراحی
daybook	دفتر روزنامه
translation agency	دفتر ترجمه
information office	دفتر اطلاعات
telephone books	دفتر تلفن
telephone book	دفتر تلفن
copybook	دفتر سرمشقدار
waste book	دفتر باطله
telephone d.	دفتر تلفن
press copy book	دفتر کپیه
pocket book	دفتر بغلی
purchasing department	دفتر خرید
orderly room	دفتر گروهان
order book	دفتر سفارشات
official log book of a ship	دفتر ثبت
office of records	دفتر بایگانی
office manager	رئیس دفتر
office attorney	وکیل دفتر
note book	دفتر کتابچه
property book	دفتر اموال
purchase ledger	دفتر کل خریدها
telephnone book	دفتر تلفن
technical bureau	دفتر فنی
social secretary	رئیس دفتر
site office	دفتر مشاوراملاک
site office	دفتر ساختمانی
run book	دفتر رانش
run book	دفتر اجرا
rule off	ته دفتر را بستن
quartermaster's notebook	دفتر سکانی
purchasing office	دفتر خرید
notary public	دفتر ثبت
register of patents	دفتر ثبت اختراعات
register of commerce	دفتر ثبت تجارتی
record of events	دفتر ثبت وقایع
parcel post	دفتر امانات پستی
passbook	دفتر حساب جاری
postal directory	دفتر راهنمای پست
property book	دفتر دارایی یکان
purchase journal	دفتر روزنامه خرید
purchase ledger	دفتر بزرگ خرید
quartermaster's notebook	دفتر مانور ناو
range house	دفتر میدان تیر
record book	دفتر ثتب سوابق
sales d.	دفتر فروش روزنامه
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت کشور
Home Office [British E]	دفتر وزارت کشور
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت داخله
Home Office [British E]	دفتر وزارت داخله
subhome office	شعبه دفتر اصلی
surveyers notebook	دفتر نقشه برداری
unit journal	دفتر روزنامه یکان
log book	دفتر رخدادهای روزانه
log books	دفتر رخدادهای روزانه
left-luggage office	دفتر بار امانتی
lost property office	دفتر اشیای گم شده
drawing office	دفتر نقشه کشی
civil status office	دفتر سجل و احوال
it is quite another story now	ان دفتر را گاو خورد
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
journal book	دفتر گزارش روزانه
intelligence journal	دفتر روزنامه اطلاعات
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
double entry	دفتر داری مضاعف
deck log	دفتر وقایع دریانوردی
flight log	دفتر وقایع پرواز
deck log	دفتر وقایع ناو
marriage registry	دفتر ثبت نکاح
notary public	دفتر اسناد رسمی
building inspectorate	دفتر نقشه کشی
morning call book	دفتر بیداری ناو
pass book	دفتر حساب جاری
message book	دفتر یادداشت پیام
notary public's office	دفتر اسناد رسمی
daybook	دفتر ثبت وقایع روزانه
Yellow Pages	بخش آگهیهای دفتر تلفن
Our office is facing (opposite)the restaurant.	دفتر ما روبروی رستوران است
book value	ارزش ثبت شده در دفتر
cominform	دفتر اطلاعات احزاب کمونیست
book cost	هزینه ثبت شده در دفتر
command issuing office	دفتر توزیع فرامین یکان
cost ledger	دفتر قیمت تمام شده
phone books	دفتر حاوی شمارههای تلفن
parish register	دفتر ثبت وقایع سه گانه
station log	دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
Where is the left-luggage office?	دفتر بار امانتی کجاست؟
special registrant	دفتر ثبت نام مخصوص
inventorial	مربوط به دفتر دارایی فهرستی
refit book	دفتر یادداشت وقایع دریایی
muster book	دفتر ثبت وقایع روزانه
peon book	دفتر ارسال مراسلات رسیدنامه
notarial	وابسته به دفتر اسناد رسمی
installation property book	دفتر دارایی قسمت یا یکان
time book	دفتر ثبت ساعات کار
watertight closure log	دفتر راهنمای اب بندی ناو
FBI	مخفف دفتر بازرسی فدرال
flight log	دفتر ثبت وقایع پرواز
phone book	دفتر حاوی شمارههای تلفن
log engineering	دفتر ثبت وقایع موتور ناو
oa	دفتر وادارهای با ماشینها ودستگاههای خودکار
matricula	دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
natarize	دفتر اسناد رسمی را اداره کردن
contango	از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
station log	دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
muster roll	دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
call book	دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
to marry at a registry office	در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
voucher register	قسمت یا دفتر ثبت اسناد یااسناد هزینه
joint servicing	دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
chancery	مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
muster roll	دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
chartulary	دفتر ثبت اجاره نامه وامتیازنامه وفرامین بایگان
casualty control book	دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
hang out one's shingle <idiom>	آگاهی عمومی ازباز شدن دفتر به خصوص مطب یادفتروکالت
joint petroleum office	دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
discount register	دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
internal telecommunications unions	یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.	بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
lutine bell	زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
electronic office	محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
service bureau	دفتر خدماتی موسسه خدماتی
nsfnet	یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
bureau of naval personnel	اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
minute book	دفتر یاد داشت یاد داشت نامه