English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
matricula دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
Other Matches
probate گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
certificate گواهی نامه
certificates گواهی نامه
licensing گواهی نامه
license گواهی نامه
testimonials گواهی نامه
testimonial گواهی نامه
scrip گواهی نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
marriage lines گواهی نامه عروسی
certificate of deposits گواهی نامه سپرده
d. certificate گواهی نامه مرخصی
testamur گواهی نامه گذراندن امتحانات
testimonialize گواهی نامه یا رضایت دادن
clean bill of health گواهی نامه بهداشت کشتی
bankrupts certificate گواهی نامه اعاده حیثیت
ccp Programming inComputer Certificate گواهی برنامه نویسی کامپیوتر
probate رونوشت گواهی شده وصیت نامه
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
floater گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
leetter writing نامه نویسی انشا
chartulary دفتر ثبت اجاره نامه وامتیازنامه وفرامین بایگان
they went to r. themselves رفتند که نامه نویسی کنند
pastoralism روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
underwrite policy بیمه نامه را فهر نویسی کردن
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitnesses گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
minute book دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
certify تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pascal زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
forth نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
c رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
witnesses گواهی
witnessed گواهی
warranted گواهی
warranting گواهی
witness گواهی
warrant گواهی
certification گواهی
testimony گواهی
legalization گواهی
reference [testimonial] گواهی
certificate گواهی
mark گواهی
grade گواهی
evidence گواهی
certificate [official document] گواهی
attestation گواهی
report گواهی
attestation گواهی
oral evidence گواهی
testimonies گواهی
certificates گواهی
deposition گواهی
warrants گواهی
depositions گواهی
witnessing گواهی
attested گواهی دادن
deposition گواهی کتبی
witnessed گواهی دادن
depositions گواهی کتبی
treasury warrant گواهی خزانه
health certificate گواهی بهداشت
witnesses گواهی دادن
birth certificate گواهی تولد
attests گواهی دادن
warrantable قابل گواهی
attesting گواهی دادن
evidence ملاک گواهی
testis تخم گواهی
back letter گواهی تضمین
to bear witness گواهی دادن
to call in evidence گواهی خواستن از
affiant گواهی نویس
quality certificate گواهی کیفیت
bear witness گواهی دادن
clean bill of health <idiom> گواهی سلامتی
bear testimony گواهی دادن
false testimony گواهی کذب
to bear testimony گواهی دادن
witnessing گواهی دادن
qualifying certificate گواهی صلاحیت
witness گواهی دادن
deponent گواهی نویس
speak well for گواهی دادن
depose گواهی دادن
deposes گواهی دادن
attest گواهی دادن
deposing گواهی دادن
false evidence گواهی کدب
certificate of quality گواهی کیفیت
certificate of analysis گواهی بررسی
inspection certificate گواهی بازرسی
certificate of quantity گواهی مقدار
certificate of receipt گواهی رسید
certificate of receipt گواهی وصول
call to witness گواهی خواستن از
call in evidence گواهی خواستن از
warrants گواهی حکم
death certificate گواهی فوت
death certificates گواهی فوت
warrants گواهی کردن
certificate of a doctor گواهی پزشک
certificate of compliance گواهی تطبیق
inspection certificate گواهی نظارت
certificate of origin گواهی مبداء
bill of health گواهی بهداشت
bill of health گواهی تندرستی
certificate of origin گواهی مبدا
certificate of measurement گواهی وزن
certificate of measurement گواهی مقدار
certificate of inspection گواهی بازرسی
certificate of quantity گواهی کمیت
certificate of health گواهی بهداشت
interim certificates گواهی موقت
insurance certificate گواهی بیمه
certificate of deposit گواهی سپرده
certificate of death گواهی فوت
certificate of damage گواهی خسارت
warranting گواهی کردن
warranted گواهی حکم
testifying گواهی دادن
certificate of weight گواهی وزن
certificating of quantity گواهی کمیت
warrant گواهی حکم
warrant گواهی کردن
certification گواهی کردن
warranting گواهی حکم
certified check چک گواهی شده
certifying گواهی کردن
certifier گواهی کننده
certify گواهی کردن
certifies گواهی کردن
testify گواهی دادن
warranted گواهی کردن
testifies گواهی دادن
testified گواهی دادن
certificate of survey گواهی بازدید
certificate of survey گواهی بازرسی
certified گواهی شده
share certificate گواهی مالکیت سهام
certificate گواهی صادر کردن
cover note گواهی پوشش بیمه
certificate of exclusive inheritance گواهی انحصار وراثت
attestor گواهی دهنده گواه
presages گواهی دادن بر خبردادن از
presaged گواهی دادن بر خبردادن از
subscriping witness گواهی کننده سند
presage گواهی دادن بر خبردادن از
bill of health گواهی صحت مزاج
certificates گواهی صادر کردن
perjure گواهی دروغ دادن
perjures گواهی دروغ دادن
perjuring گواهی دروغ دادن
certificate of measurement گواهی اندازه و ابعاد
taking of evidence شنوایی گواهی [حقوق]
hearing of evidence شنوایی گواهی [حقوق]
presaging گواهی دادن بر خبردادن از
packing note گواهی بسته بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com