Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
site office
دفتر ساختمانی
Other Matches
engineering office
دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office
دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
induction station
دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize
در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
duty roster
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
organic
ساختمانی
structural
ساختمانی
structurally
ساختمانی
building line
بر ساختمانی
constructional
ساختمانی
contractors plant
ماشینهای ساختمانی
sites
زمین ساختمانی
member
جزء ساختمانی
members
جزء ساختمانی
structrual stability
استحکام ساختمانی
building work
کار ساختمانی
constructive
مفید ساختمانی
building limes
اهک ساختمانی
building material
مصالح ساختمانی
building operations
عملیات ساختمانی
building unit
واحد ساختمانی
building site
کارگاه ساختمانی
building sites
کارگاه ساختمانی
to found a building
ساختمانی بینادکردن
structrual stability
ثبات ساختمانی
construction joint
درز ساختمانی
construction joints
درزهای ساختمانی
site building
زمین ساختمانی
ashlar
سنگ ساختمانی
artificial stone
سنگ ساختمانی
structural concrete
بتن ساختمانی
components
جزء ساختمانی
structural draftsman
نقشه کش ساختمانی
structural drawing
نقشه ساختمانی
structural timber
الوار ساختمانی
structural crack
ترک ساختمانی
structural factor
ضریب ساختمانی
structural steel
فولاد ساختمانی
structural member
عضو ساختمانی
structural joints
درزهای ساختمانی
component
جزء ساختمانی
grillage
شبکه ساختمانی
ashler
سنگ ساختمانی
structual engineering
مهندس ساختمانی
sites
کارگاه ساختمانی
sited
زمین ساختمانی
sited
کارگاه ساختمانی
site
زمین ساختمانی
site
کارگاه ساختمانی
monumentality
عظمت ساختمانی
timber
چوب ساختمانی
contractors yard
واحد ساختمانی
Construction works .
عملیات ساختمانی
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
structrual steelwork
فولاد ساختمانی
basic construction unit
واحد ساختمانی
intelligent building
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
fabrique
[ساختمانی در محوطه باغ]
structural design
طرح و محاسبات ساختمانی
structural transformation
تغییر شکل ساختمانی
steel fabric
بافت فولاد ساختمانی
public works
کارهای ساختمانی همگانی
module
مدلهای نمونه ساختمانی
structural steel sheet
ورق فولاد ساختمانی
modules
مدلهای نمونه ساختمانی
structural analysis
محاسبات طرح ساختمانی
home wiring
سیم کشی ساختمانی
to pull down a building
متلاشی کردن ساختمانی
to tear down a building
متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building
خراب کردن ساختمانی
to pull down a building
خراب کردن ساختمانی
to tear down a building
خراب کردن ساختمانی
ashlar
سنگ ساختمانی تراشیده
to demolish a building
متلاشی کردن ساختمانی
light weight unit
واحد ساختمانی سبک
masonery
مصالح ساختمانی سنگتراشی
masonry lining
پوشش با مصالح ساختمانی
material storage area
انبار مصالح ساختمانی
building machinery
ماشین الات ساختمانی
sheer plan
نقشه ساختمانی ناو
pattern construction drawing
الگوی نقشههای ساختمانی
constitutive
تشکیل دهنده ساختمانی
construction cost index
شاخص هزینه ساختمانی
corbeling
پیش امدگی ساختمانی
corbelling
پیش امدگی ساختمانی
building craftsman
کارگر ماهر ساختمانی
refractory
ماده ساختمانی نسوز
material testing laboratory
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
sidewalk superintendent
نافر عملیات ساختمانی
studding
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
bombproof
ساختمانی که پناه بمب باشد
structural steel
تیر فولاد یا اهن ساختمانی
erection crane
جراثقال برای کارهای ساختمانی
structual constituent
جزء تشکیل دهنده ساختمانی
building unit
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
modular design
مدل ساختمانی پیش ساخته
To make a forcible entry into a building.
بزور وارد ساختمانی شدن
anti drag wire
اجزاء بست کاری ساختمانی
pier mount
پایه نصب ستونهای ساختمانی
piers
پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier
پایه نصب ستونهای ساختمانی
nut structure
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
embryonic membrane
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
physiological
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiologic
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
factories
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
to plan a building
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
hauls
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
factory
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
homomorphy
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
haul
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
masonary
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
to burgle
[British E]
/ burglarize
[American E]
a building.
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
to break into a building
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
haul road
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
ashlering
[مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
dimension stone
سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
interlacing arches
طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
ledgers
دفتر کل
record
دفتر
notary public office
دفتر
cahier
دفتر
ledger
دفتر کل
bureau
دفتر
bureaus
دفتر
volume
دفتر
books
دفتر
office
دفتر
offices
دفتر
in office
در دفتر
volumes
دفتر
book
دفتر
booked
دفتر
book of account
دفتر کل
message book
دفتر پیام
notary public
دفتر ثبت
inquiry office
دفتر اطلاعات
note book
دفتر کتابچه
intelligence office
دفتر راهنمایی
intelligence office
دفتر اطلاعات
marriage registry
دفتر ازدواج
minute book
دفتر وقایع
lawyer's office
دفتر وکالت
job office
دفتر کارگاه
notary assistant
دفتر یار
office attorney
وکیل دفتر
office manager
رئیس دفتر
site office
دفتر مشاوراملاک
social secretary
رئیس دفتر
translation agency
دفتر ترجمه
information office
دفتر اطلاعات
telephone books
دفتر تلفن
telephone book
دفتر تلفن
copybook
دفتر سرمشقدار
waste book
دفتر باطله
telephone d.
دفتر تلفن
telephnone book
دفتر تلفن
technical bureau
دفتر فنی
run book
دفتر رانش
run book
دفتر اجرا
office of records
دفتر بایگانی
official log book of a ship
دفتر ثبت
order book
دفتر سفارشات
orderly room
دفتر گروهان
pocket book
دفتر بغلی
press copy book
دفتر کپیه
property book
دفتر اموال
purchase ledger
دفتر کل خریدها
purchasing department
دفتر خرید
purchasing office
دفتر خرید
quartermaster's notebook
دفتر سکانی
rule off
ته دفتر را بستن
daybook
دفتر روزنامه
offices
دفتر کار
journals
دفتر روزنامه
offices
اطاق دفتر
courier station
دفتر پیک
account book
دفتر حساب
day book
دفتر روزنامه
cash book
دفتر نقدی
books
مجلد دفتر
registries
دفتر خانه
registry
دفتر فهرست
book
مجلد دفتر
registries
دفتر فهرست
chancery
دفتر خانه
booked
مجلد دفتر
office
دفتر کار
copy book
دفتر کپیه
copy letter book
دفتر کپیه
registry
دفتر خانه
central office
دفتر مرکزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com