English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
house agent دلال خانه
Search result with all words
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
Other Matches
go between دلال دلال محبت
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular لانه زنبوری خانه خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
monger دلال
brokered دلال
jobber دلال
mediators دلال
mediator دلال
broker دلال
dealer دلال
brokering دلال
brokers دلال
middlemen دلال
chapman دلال
dealers دلال
fixer دلال
middleman دلال
Solicitors General دلال
Solicitor General دلال
go-between دلال
go-betweens دلال
agent de change دلال ارزی
commodity broker دلال کالا
fellmonger دلال پوست
exchange broker دلال ارز
cambist دلال برات
coper دلال اسب
horse dealer دلال اسب
stock broker دلال سهام
discount broker دلال تنزیل
rug dealer دلال فرش
insurance broker دلال بیمه
bawd دلال محبت
stock_broker دلال سهام
auctioneer دلال حراج
medium واسطه دلال
bill broker دلال برات
scholastic agent دلال تدریس
brokerage اجرت دلال
fruiterer دلال میوه
mediums واسطه دلال
stock broker دلال بورس
auctioneers دلال حراج
procurer دلال محبت
agency کارگزار دلال
procuress زن دلال محبت
shipbroker دلال حمل
pimp دلال محبت
agencies کارگزار دلال
pimps دلال محبت
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
brokered دلال اوراق بهادار
broker دلال اوراق بهادار
realtor دلال معاملات ملکی
brokers دلال اوراق بهادار
bookmakers دلال شرط بندی
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
pawnbroker دلال در بنگاه رهنی
brokering دلال اوراق بهادار
pawnbrokers دلال در بنگاه رهنی
software broker دلال نرم افزار
land agent دلال معاملات ملکی
stockbroker دلال سهام شرکتها
stockbrokers دلال سهام شرکتها
jobber دلال یاکارگزار بورس
aytomobile dealer فروشنده یا دلال اتومبیل
drover دلال گاوو گوسفند
bookmaker دلال شرط بندی
matchmakers دلال یا دلاله ازدواج
matchmaker دلال یا دلاله ازدواج
realtors دلال معاملات ملکی
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ship broker دلال خرید و فروش کشتی
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
stock jobber محتکر سهام دلال سهام
roommates هم خانه
dwelling خانه
roommate هم خانه
checkered خانه خانه
shack خانه
tersellated خانه خانه
lodge خانه
lodged خانه
lodges خانه
housed خانه
houseroom جا در خانه
house خانه
sockets خانه
socket خانه
furnace house خانه
her house خانه ان زن
her house خانه اش
unsheltered <adj.> بی خانه
houses خانه
double-fronted خانه دو در
pieds-a-terre خانه
domicile خانه
pied-a-terre خانه
pigeon-holes خانه
pigeon-hole خانه
pigeon hole خانه
rooms خانه
room خانه
cells خانه
honeycomb خانه خانه
home خانه
honeycombs خانه خانه
housing خانه ها
lar خانه
cell خانه
lares خانه
materfamilias زن خانه
door to door خانه به خانه
door-to-door خانه به خانه
homes خانه
cellulated خانه خانه
houseless بی خانه
dwellings خانه
quarterage خانه
shacks خانه
alveolate خانه خانه
within doors در خانه
i was under his roof در خانه
cloisonne خانه خانه
cellular خانه خانه
domiciles خانه
tower house خانه برجی
butler pantry ابدار خانه
cottages خانه روستایی
cottage خانه روستایی
chancery دفتر خانه
cabana خانه کوچک
houseboat خانه قایقی
houseboats خانه قایقی
coach house کالسکه خانه
refineries تصفیه خانه
chequer خانه شطرنج
caserne سرباز خانه
camera obscura تاریک خانه
chop house خوراک خانه
coffee house قهوه خانه
houseboys خانه شاگرد
active cell خانه کاری
coach house درشکه خانه
builder خانه ساز
menage خانه داری
houseboy خانه شاگرد
observatory رصد خانه
observatories رصد خانه
boathouse قایق خانه
builders خانه ساز
house arrest بازداشت در خانه
homeowners صاحب خانه
homeowner صاحب خانه
department وزارت خانه
departments وزارت خانه
home-grown محصول خانه
boathouses قایق خانه
canteens سفره خانه
alveolus شش خانه حبابچه
armory اسلحه خانه
wanigan خانه سیار
bindery صحاف خانه
refinery تصفیه خانه
bookbindery صحاف خانه
bordel فاحشه خانه
vegetable soil خانه باغی
bawdy house فاحشه خانه
bawdy house جنده خانه
canteen سفره خانه
houseproud خانه سرفراز
wash house رختشوی خانه
baby house عروسک خانه
houseproud دلخوش به خانه
schoolhouses خانه مدیراموزشگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com