English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
realtor دلال معاملات ملکی
realtors دلال معاملات ملکی
land agent دلال معاملات ملکی
Other Matches
option dealer واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
go between دلال دلال محبت
manorial ملکی
possessives ملکی
possessive ملکی
agrarian ملکی
landed a ملکی
jointure مهریه ملکی
genitive ملکی مضاف الیهی
to vest a property in any one ملکی رابکسی واگذارکردن
my <pron.> مال من [ضمیر ملکی]
to a an astate ملکی رابدست اوردن
legal right toa property حق قانونی نسبت به ملکی
vest a property in someone ملکی را به کسی واگذار کردن
to vest a property in any one ملکی را بتصرف کسی دراوردن
estate in joint tenancy در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
foreclose a mortgage فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
his ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر
to rack rent حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
melchizedek > ملکی صدق < کاهنی که ازابراهیم عشر گرفت
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
onerous property دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
lien حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
dealings معاملات
transactions معاملات
sales {pl} گردش معاملات
foreign exchange transaction معاملات ارزی
foreign exchange transactions معاملات ارزی
internal transactions معاملات داخلی
futures معاملات سلف
dealing for money معاملات پولی
arbitrage معاملات ارز
external transaction معاملات خارجی
commercial transactions معاملات تجارتی
credit transaction معاملات موجل
arm's length معاملات ازاد
boycotts تحریم معاملات
boycotting تحریم معاملات
boycotted تحریم معاملات
boycott تحریم معاملات
credit transaction معاملات استمهالی
turnover گردش معاملات
turn-over گردش معاملات
exchange transactions معاملات برواتی
volume of sales حجم معاملات
turn-over حجم معاملات
stoopage of trade قطع معاملات
dealers فروشنده معاملات چی
purchase tax مالیات بر معاملات
real estate معاملات زمین
treament of aliens معاملات بیگانگان
dealer فروشنده معاملات چی
volume of sales گردش معاملات
conveyancing تسهیل معاملات
injunctions تحریم معاملات
stoopage of trade منع معاملات
injunction تحریم معاملات
sales {pl} حجم معاملات
overseas trade معاملات خارجی
option dealing معاملات اختیاری
unauthorized transaction معاملات فضولی
turnover حجم معاملات
agiotage معاملات احتکاری بروات
speculating معاملات قماری کردن
speculate معاملات قماری کردن
speculated معاملات قماری کردن
speculates معاملات قماری کردن
hazardous معاملات قماری اتفاقی
opening of negotiations افتتاح مذاکرات [معاملات]
swops معاملات سلف ارز
swopping معاملات سلف ارز
swopped معاملات سلف ارز
swapped معاملات سلف ارز
swap معاملات سلف ارز
real estate agency بنگاه معاملات املاک
broker واسطه معاملات بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
swaps معاملات سلف ارز
brokering واسطه معاملات بازرگانی
spot market بازار معاملات نقدی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
invisibles معاملات غیرقابل رویت
monger دلال
fixer دلال
mediator دلال
jobber دلال
mediators دلال
chapman دلال
brokers دلال
dealer دلال
go-between دلال
go-betweens دلال
broker دلال
brokered دلال
brokering دلال
dealers دلال
middleman دلال
Solicitors General دلال
Solicitor General دلال
middlemen دلال
speculates معاملات پرخطر انجام دادن
My capital is locked up in land. سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
bargaining چانه زنی در معاملات معامله
bargains چانه زنی در معاملات معامله
speculated معاملات پرخطر انجام دادن
bargained چانه زنی در معاملات معامله
bargain چانه زنی در معاملات معامله
speculate معاملات پرخطر انجام دادن
speculating معاملات پرخطر انجام دادن
stock_broker دلال سهام
shipbroker دلال حمل
fruiterer دلال میوه
procurer دلال محبت
stock broker دلال سهام
scholastic agent دلال تدریس
stock broker دلال بورس
agencies کارگزار دلال
procuress زن دلال محبت
insurance broker دلال بیمه
auctioneer دلال حراج
auctioneers دلال حراج
horse dealer دلال اسب
coper دلال اسب
commodity broker دلال کالا
agent de change دلال ارزی
brokerage اجرت دلال
bill broker دلال برات
discount broker دلال تنزیل
pimp دلال محبت
rug dealer دلال فرش
house agent دلال خانه
mediums واسطه دلال
cambist دلال برات
medium واسطه دلال
bawd دلال محبت
fellmonger دلال پوست
exchange broker دلال ارز
agency کارگزار دلال
pimps دلال محبت
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
wheeler-dealers دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
exchanges جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging جای معاملات ارزی و سهامی بورس
wheeler-dealer دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculated معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculate معاملات قماری یا سفته بازی کردن
aytomobile dealer فروشنده یا دلال اتومبیل
pawnbrokers دلال در بنگاه رهنی
stockbrokers دلال سهام شرکتها
stockbroker دلال سهام شرکتها
pawnbroker دلال در بنگاه رهنی
matchmakers دلال یا دلاله ازدواج
bookmaker دلال شرط بندی
drover دلال گاوو گوسفند
software broker دلال نرم افزار
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
broker دلال اوراق بهادار
brokered دلال اوراق بهادار
brokering دلال اوراق بهادار
jobber دلال یاکارگزار بورس
bookmakers دلال شرط بندی
brokers دلال اوراق بهادار
matchmaker دلال یا دلاله ازدواج
the iron interest کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
ship broker دلال خرید و فروش کشتی
tenancy in common حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
tenant by sufference هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
procuration fee حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
conveyancing در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
stock jobber محتکر سهام دلال سهام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com