English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sickfor home دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
Other Matches
nostalgia دلتنگی برای میهن
to pine for home دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
to bleed for one's country برای میهن خود خون دادن
public spirit خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
bird of passage شخص مهاجر وخانه بدوش
freeload <idiom> پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
point of presence شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
anguish دلتنگی
sadness دلتنگی
gloomily با دلتنگی
gloom دلتنگی
loneliness دلتنگی
cheerlessness دلتنگی
lonesomeness دلتنگی
ennui دلتنگی
sadness دلتنگی
gloominess دلتنگی
to mope oneself دلتنگی
desolateness دلتنگی
mopishness دلتنگی
dismalness دلتنگی
homesickness دلتنگی
melancholia افسردگی دلتنگی
tedium خستگی دلتنگی
desolation دلتنگی پریشانی
dreariness حالت دلتنگی اور
rs c استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
consumer's surplus یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
koalapad صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
this work is palling on me اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود
recommended retail price قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
transhumant حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
countrywoman هم میهن
fatherland میهن
fatherlands میهن
mother countries میهن
compatriot هم میهن
countrymen هم میهن
countryman هم میهن
fellow countryman هم میهن
fenow country men هم میهن
motherlands میهن
native country میهن
natire country میهن
f.countryman هم میهن
native land میهن
motherland میهن
mother country میهن
country man هم میهن
homeland میهن
homeland میهن
homelands میهن
patiot هم میهن
compatriotic هم میهن
homes میهن
compatriots هم میهن
mother land میهن
home میهن
home میهن
feep صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
claim frame فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
patiot میهن دوست
patrioism میهن پرستی
home میهن وطن
public spiritedness میهن پرستی
partisan میهن پرست
home-made ساخت میهن
homes میهن وطن
incivism بی علاقگی به میهن
patiot میهن پرست
patriotism میهن پرستی
patriotic میهن دوست
civism دلبستگی به میهن
partisans میهن پرست
public-spirited میهن پرست
motherland مادر میهن
homemade ساخت میهن
landsman بومی هم میهن
motherlands مادر میهن
one's native soil میهن زمین
immigrating میهن گزیدن
immigrates میهن گزیدن
homesick در فراق میهن
immigrated میهن گزیدن
patriot میهن پرست
patriotically میهن پرستانه
immigrate میهن گزیدن
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
retrieval سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
chauvinist میهن پرست متعصب
patriots میهن پرست ها [مرد]
parricide خائن به میهن پدر کش
patriots میهن پرستان [مرد]
parricides خائن به میهن پدر کش
patricide خائن به میهن پدرکش
patricides خائن به میهن پدرکش
patriot شخص میهن پرست
compatriot هم وطن هم میهن هواخواه
jingo میهن پرست متجاوز
spread eagle میهن پرستی افراطی
to expatriate oneself جلای میهن کردن
repatriation برگشتن یا برگرداندن به میهن
repatriations برگشتن یا برگرداندن به میهن
compatriots هم وطن هم میهن هواخواه
patriots شخص میهن پرست
patriotically از روی میهن دوستی
bespoke software نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
carries سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
carry سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
chauvinism میهن پرستی افراطی شوونیسم
hom ward bound اماده رفتن به کشور میهن
expatriate ترک کردن میهن تبعیدی
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
bound for home اماده رفتن به کشور میهن
chauvinism میهن پرستی از روی تعصب
expatriates ترک کردن میهن تبعیدی
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
retarding درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
interfaces استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
retard درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
interface استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
retards درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
flag waving میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag-waving میهن پرستی بحد افراط وجنون
maccabees خانواده میهن پرستان مکابی یهود
homecomings عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
parricidal خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
public spiritedly ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
homecoming عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
cylinder baffles صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
chauvinism افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
bcd جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
jingo کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
bulk مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
adaptive channel allocation استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
air cooled oil cooler نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com