Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
English
Persian
idealised
دلخواه سازی
idealises
دلخواه سازی
idealising
دلخواه سازی
idealize
دلخواه سازی
idealized
دلخواه سازی
idealizes
دلخواه سازی
idealizing
دلخواه سازی
Other Matches
one's heart'st d.
دلخواه
arbitary
دلخواه
arbitrary
دلخواه
wishes
دلخواه
ideal
دلخواه
ideals
دلخواه
wish
دلخواه
wished
دلخواه
after one's will
بطور دلخواه
at choice
برحسب دلخواه
at will
بطور دلخواه
after ones own heart
موافق دلخواه
favorites
دلخواه برگزیده
to my satisfaction
موافق دلخواه من
favourite
دلخواه برگزیده
satisfactorily
موافق دلخواه
favourites
دلخواه برگزیده
sitting pretty
<idiom>
درشراط دلخواه بودن
accord
دلخواه طیب خاطر
accorded
دلخواه طیب خاطر
accords
دلخواه طیب خاطر
shangri
شهر زیبا سرزمین دلخواه
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
lady's man
<idiom>
مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
breeze
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezing
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
breezed
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
retires
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
breezes
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
user
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
users
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
writable instruction set computer
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
WISC
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
at pleasure
برحسب دلخواه برحسب میل
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
stylization
مد سازی
retortion
خم سازی
retortion
کج سازی
compaction
تو پر سازی
repk lection
پر سازی
padding
له سازی
truncation
بی سر سازی
bridgework
پل سازی
bridge building
پل سازی
local anasthesia
سر سازی
individualization
تک سازی
individualising
تک سازی
individualize
تک سازی
individualized
تک سازی
individualizes
تک سازی
deflexion
خم سازی
individualises
تک سازی
individualised
تک سازی
individuation
تک سازی
idolization
بت سازی
flection
خم سازی
flooring
کف سازی
pavements
کف سازی
pavement
کف سازی
individualizing
تک سازی
die shop
حدیده سازی
detersion
پاک سازی
dilution
رقیق سازی
derichment
رقیق سازی
duplexing
مضاعف سازی
die making
حدیده سازی
anonymization
گمنام سازی
road construction
جاده سازی
road building
جاده سازی
denaturation
مصنوعی سازی
denudation
برهنه سازی
asphalt paving
جاده سازی
arrefication
لطیف سازی
arrefication
رقیق سازی
aromatization
عطر سازی
aromatization
معطر سازی
deprival
بی بهره سازی
anabiosis
زنده سازی
discolourment
بدرنگ سازی
dwelling construction
اپارتمان سازی
divestiture
برهنه سازی
manifestations
اشکار سازی
elution
پاکیزه سازی
emulation
نمونه سازی
manifestation
اشکار سازی
suppression
موقوف سازی
the drama
فن شبیه سازی
storage
ذخیره سازی
acidification
اسید سازی
dwelling construction
خانه سازی
activation
فعال سازی
afforestment
جنگل سازی
divestiture
بی بهره سازی
divestment
بی بهره سازی
domestication
اهلی سازی
activation barrier
سد فعال سازی
decentralization
نامتمرکز سازی
defeasance
باطل سازی
coking chamber
اطاقک کک سازی
capitalization
سرمایه سازی
capital building
سرمایه سازی
canalization
کانال سازی
canalization
ابراه سازی
canalization
مجرا سازی
calico printing
چیت سازی
calcination
اهک سازی
cabinetwork
مبل سازی
computer simulation
شبیه سازی
cabinetwork
قفسه سازی
carbonize
کربن سازی
carcassing
اسکلت سازی
compactions
فشرده سازی
christianization
عیسوی سازی
channelization
تنگه سازی
channelization
مجرا سازی
channelization
ترعه سازی
coking period
زمان کک سازی
coking time
زمان کک سازی
ceiling construction
سقف سازی
compaction
فشرده سازی
cavitation
حفره سازی
cartwright's shop
دوچرخه سازی
carnification
گوشت سازی
conceptualization
مفهوم سازی
confectionary
شیرینی سازی
belittlement
کم ارزش سازی
deallocation
ازاد سازی
debilitation
ناتوان سازی
bedevilment
شیطان سازی
beadwork
تسبیح سازی
balladry
تصنیف سازی
deconditioning
ناشرطی سازی
decryption
اشکار سازی
atomization
ریز سازی
bellfounding
زنگ سازی
bonification
به سازی محیط
deactivation
بی اثر سازی
brick works
اجر سازی
coordination
هماهنگ سازی
cooperage
چلیک سازی
cooperage
پیت سازی
countersink
خزینه سازی
crystallization
بلور سازی
curriery
چرم سازی
dactyliography
نگین سازی
dazzlement
خیره سازی
de energize
بی برق سازی
de escalation
محدود سازی
deep foundation
پی سازی در عمق
flooding
غرقه سازی
illuminations
روشن سازی
illumination
روشن سازی
metabolic
سوخت و سازی
secretion
پنهان سازی
synchronizing
همزمان سازی
integration
مجتمع سازی
cooling
خنک سازی
doping
ناخالص سازی
miniaturization
کوچک سازی
overturn
واژگون سازی
overturned
واژگون سازی
intriguing
زمینه سازی
intrigues
زمینه سازی
intrigue
زمینه سازی
modeling
نمونه سازی
scenery
صحنه سازی
histrionics
صحنه سازی
plaster of Paris
گچ مجسمه سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com