English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
downer دلسرد کننده
downers دلسرد کننده
Other Matches
discouraged دلسرد
despondent دلسرد
dispirited دلسرد
demoralised دلسرد کردن
demoralises دلسرد کردن
to pour cold water on دلسرد کردن
put off <idiom> دلسرد کردن
estrange دلسرد کردن
discourages دلسرد کردن
discourage دلسرد کردن
demoralising دلسرد کردن
demoralize دلسرد کردن
discourge دلسرد کردن
put a damper on <idiom> دلسرد کردن
dishearten دلسرد کردن
unnerving دلسرد کردن
unnerves دلسرد کردن
unnerved دلسرد کردن
unnerve دلسرد کردن
to keep up one's spirits دلسرد نشدن
demoralizing دلسرد کردن
demoralizes دلسرد کردن
demoralized دلسرد کردن
to frighten somebody off کسی را دلسرد کردن
to put somebody off کسی را دلسرد کردن
washed up محو شده دلسرد
to scare somebody away [off] کسی را دلسرد کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
despond دلسرد شدن افسرده شدن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
favourer یاری کننده مساعدت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
renunciant کننده
skittish رم کننده
deflective کج کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
trackers پی کننده
doer کننده
fillets پر کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
bandwidth یچ کننده
fillet پر کننده
refutative رد کننده
mauler له کننده
hoppers لی لی کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
renunciant رد کننده
refuser رد کننده
thinner کم کننده
refutatory رد کننده
solver حل کننده
puffer پف کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
commulator یک سو کننده
fizzy کف کننده
hopper لی لی کننده
syncopator غش کننده
catterer پچ پچ کننده
fluxing oil اب کننده
ear-splitting کر کننده
whisperer پچ پچ کننده
sensor حس کننده
repudiationist رد کننده
attacking تک کننده
filler پر کننده
mumbler من من کننده
crusher له کننده
rebutter رد کننده
squasher له کننده
mitigative کم کننده
jaberer پچ پچ کننده
mitigatory کم کننده
fillers پر کننده
spurner رد کننده
deletive حک کننده
bidders کننده
bidder کننده
abjurer or abjuror کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
squelcher له کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
percutient دق کننده
doers کننده
noncommittal رد کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com