English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
gelatination دلمه سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
clods دلمه
clod دلمه
floccule دلمه
congelation دلمه
gelatin دلمه
encrustation دلمه
encrustations دلمه
curdy دلمه
grumous دلمه
coagulum دلمه
gelatine دلمه
jellies دلمه
jelly دلمه
jellied دلمه وار
clotty دلمه شده
pectin دلمه گیاهی
cruor دلمه خون
gelatinoid دلمه وار
crud شیر دلمه
gelatiniform دلمه مانند
coagulated دلمه کردن
curd دلمه شدن
coagulate دلمه کردن
timbale خوراک دلمه
clabber دلمه شدن
grume دلمه خون
curdling دلمه کردن
coagulable دلمه شونده
coagulation دلمه شدن
clotted دلمه شده
coagulating دلمه کردن
curdles دلمه کردن
pepper فلفل دلمه ای
coagulates دلمه کردن
clotty دلمه شونده
coagulation دلمه شدگی
farci دلمه کرده
curdle دلمه کردن
posset دلمه شدن
chondroma دلمه غضروفی
farcie دلمه کرده
shotten دلمه شده
curdled دلمه کردن
quails دلمه شدن
gelatinous دلمه مانند
encrustations دلمه شدگی
quail دلمه شدن
gelable دلمه شونده
jell دلمه شدن
encrustation دلمه شدگی
scab دلمه بستن زخم
scabs دلمه بستن زخم
gelled ژلاتین دلمه شدن
grenadine مرغ دلمه کرده
gelatinoid دلمه جسم ژلاتینی
jelled ژلاتین دلمه شدن
agglutination دلمه شدن خون
gel ژلاتین دلمه شدن
gelling ژلاتین دلمه شدن
gels ژلاتین دلمه شدن
gelatinoid دلمه مانند ژلاتینی
jelling ژلاتین دلمه شدن
jells ژلاتین دلمه شدن
gelatinate دلمه کردن یا شدن
coagulase مواد دلمه یالخته کننده
cottage cheese نوعی پنیر دلمه شده
coagulability دلمه شدنی انعقاد پذیری
curdles دلمه شدن منجمد کردن
curdled دلمه شدن منجمد کردن
scabious جرب دار دلمه بسته
curdle دلمه شدن منجمد کردن
curdling دلمه شدن منجمد کردن
thermocoagulation دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
cow heel پاچه گاو پخته و دلمه شده
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster بی بهره سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
gelatinize تبدیل به دلمه یا ژلاتین کردن ژلاتین زدن به
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
clot دلمه شدن لخته شدن
vegetable jelly دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
clotting دلمه شدن لخته شدن
clots دلمه شدن لخته شدن
individualize تک سازی
individuation تک سازی
retortion کج سازی
retortion خم سازی
flection خم سازی
pavements کف سازی
pavement کف سازی
deflexion خم سازی
padding له سازی
individualises تک سازی
individualising تک سازی
truncation بی سر سازی
individualized تک سازی
individualizes تک سازی
individualizing تک سازی
repk lection پر سازی
individualised تک سازی
individualization تک سازی
idolization بت سازی
stylization مد سازی
compaction تو پر سازی
bridgework پل سازی
flooring کف سازی
local anasthesia سر سازی
bridge building پل سازی
pacification ارام سازی
dwelling construction خانه سازی
exclusion محروم سازی
elution پاکیزه سازی
derichment رقیق سازی
divestiture بی بهره سازی
emulsification امولسیون سازی
milling ارد سازی
individualization فرد سازی
deprival بی بهره سازی
denudation برهنه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
fading محو سازی
duplexing مضاعف سازی
enrichment غنی سازی
dilution رقیق سازی
divestiture برهنه سازی
die shop حدیده سازی
divestment بی بهره سازی
die making حدیده سازی
industrialization صنعتی سازی
nationalization ملی سازی
detersion پاک سازی
assimilation همگون سازی
domestication اهلی سازی
assimilation درون سازی
enthralment بنده سازی
humanization مردمی سازی
emulation نمونه سازی
equality gate برابر سازی
discolourment بدرنگ سازی
reduction ساده سازی
forgeries سند سازی
horology ساعت سازی
hymnography سرود سازی
solutions چاره سازی
solution چاره سازی
stripping برهنه سازی
ichnography زمینه سازی
image formation تصویر سازی
immortalization جاوید سازی
curtailment کوتاه سازی
forgeries صورت سازی
roofing سقف سازی
implementation پیاده سازی
harmonization هم اهنگ سازی
heterodyne reception زنه سازی
forgery صورت سازی
forgery سند سازی
histogenesis بافت سازی
impregnation ابستن سازی
incavation پوک سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
infuriation خشمگین سازی
inspissation غلیظ سازی
intensification پر قوت سازی
inurement معتاد سازی
vaporization بخار سازی
invalidation باطل سازی
irksomeness کسل سازی
wearisomeness کسل سازی
irreticence فاش سازی
inebriation مست سازی
individuation جدا سازی
inceration موم سازی
inculcation جایگیر سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com