English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
gelatinous دلمه مانند
gelatiniform دلمه مانند
Search result with all words
gelatinoid دلمه مانند ژلاتینی
Other Matches
grumous دلمه
encrustation دلمه
curdy دلمه
encrustations دلمه
jellies دلمه
jelly دلمه
floccule دلمه
clods دلمه
gelatin دلمه
congelation دلمه
coagulum دلمه
gelatine دلمه
clod دلمه
curdle دلمه کردن
coagulation دلمه شدن
crud شیر دلمه
jellied دلمه وار
clotted دلمه شده
clotty دلمه شده
clabber دلمه شدن
pectin دلمه گیاهی
coagulates دلمه کردن
coagulated دلمه کردن
coagulate دلمه کردن
cruor دلمه خون
gelatinoid دلمه وار
gelable دلمه شونده
encrustations دلمه شدگی
chondroma دلمه غضروفی
gelatination دلمه سازی
encrustation دلمه شدگی
coagulable دلمه شونده
quails دلمه شدن
quail دلمه شدن
grume دلمه خون
clotty دلمه شونده
farcie دلمه کرده
coagulation دلمه شدگی
curdles دلمه کردن
farci دلمه کرده
curdled دلمه کردن
curd دلمه شدن
curdling دلمه کردن
shotten دلمه شده
pepper فلفل دلمه ای
posset دلمه شدن
coagulating دلمه کردن
timbale خوراک دلمه
jell دلمه شدن
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
gelatinoid دلمه جسم ژلاتینی
jelling ژلاتین دلمه شدن
scab دلمه بستن زخم
scabs دلمه بستن زخم
gelatinate دلمه کردن یا شدن
gels ژلاتین دلمه شدن
grenadine مرغ دلمه کرده
jells ژلاتین دلمه شدن
jelled ژلاتین دلمه شدن
gel ژلاتین دلمه شدن
agglutination دلمه شدن خون
gelling ژلاتین دلمه شدن
gelled ژلاتین دلمه شدن
cottage cheese نوعی پنیر دلمه شده
scabious جرب دار دلمه بسته
coagulability دلمه شدنی انعقاد پذیری
curdle دلمه شدن منجمد کردن
curdling دلمه شدن منجمد کردن
curdled دلمه شدن منجمد کردن
coagulase مواد دلمه یالخته کننده
curdles دلمه شدن منجمد کردن
cow heel پاچه گاو پخته و دلمه شده
thermocoagulation دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
gelatinize تبدیل به دلمه یا ژلاتین کردن ژلاتین زدن به
clotting دلمه شدن لخته شدن
clot دلمه شدن لخته شدن
clots دلمه شدن لخته شدن
vegetable jelly دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
impish جن مانند
unequaled بی مانند
plumose پر مانند
analogues مانند
thready نخ مانند
floriform گل مانند
inimitable بی مانند
unprecedented بی مانند
unprecedentedly بی مانند
pipelike نی مانند
encephaloid مخ مانند
tendinous بی مانند
filiform نخ مانند
reedier نی مانند
reedy نی مانند
incomparable بی مانند
feathery پر مانند
fluty نی مانند
etcetera و مانند ان
analogous مانند
threadlike نخ مانند
unapproachable بی مانند
fulidal اب مانند
etc و مانند آن
vide مانند
similar مانند
womanlike زن مانند
without an e. بی مانند
reediest نی مانند
simulant مانند
anthoid گل مانند
capillaceous مانند نخ
capitate مانند سر
toughest پی مانند
liplike لب مانند
aquiform اب مانند
tougher پی مانند
tough پی مانند
and so on و مانند ان
as مانند
near مانند
near- مانند
neared مانند
lambdoid مانند
foggy مانند مه
blotchy لک مانند
unique بی مانند
uniquely بی مانند
after the example of مانند
myrtle formed اس مانند
analog مانند
similiar مانند
inapproachable بی مانند
analogue مانند
string نخ مانند
foggier مانند مه
foggiest مانند مه
nearer مانند
frothy کف مانند
unequalled بی مانند
unparalleled بی مانند
gypsiferous گچ مانند
argillaceous گل مانند
argillaceous رس مانند
mammilliform مانند
arundinaceous نی مانند
castellated دژ مانند
goatish بز مانند
nears مانند
penniform پر مانند
nearest مانند
icily یخ مانند
nearing مانند
plumelike پر مانند
mammilary مانند
brach تازی مانند
sciurine سنجاب مانند
shadowlike سایه مانند
seamilike درز مانند
boxy جعبه مانند
bosomy پستان مانند
scalelike ترازو مانند
digitiform انگشت مانند
cystoid مانند مثانه
puppyish توله سگ مانند
racemiform خوشه مانند
pyramidic اهرام مانند
dendriform مانند درخت
asteroidal مانند ستاره
deiform خدا مانند
deltoid مانند دال
deltoideus مانند دال
auriform گوش مانند
baccate توت مانند
puriform چرک مانند
dermatoid پوست مانند
scopulate کلاله مانند
parchmenty پوست مانند
dermoid پوست مانند
sciuroid سنجاب مانند
benzenoid بنزن مانند
billowy موج مانند
dermoidal پوست مانند
seedlike بذر مانند
boll برامدگی مانند
cuticular پوست مانند
culicoid پشه مانند
rocklike خاره مانند
columniform ستون مانند
ceratoid شاخ مانند
rhizoid ریشه مانند
rheumatoid مانند روماتیسم
reniform کلیه مانند
phyline برگ مانند
coralline مرجان مانند
coralloid مانند مرجان
coriaceous چرم مانند
leatheroid چرم مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com