Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English
Persian
vegetable jelly
دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
Other Matches
pectin
ژلاتین گیاهی
pectin
دلمه گیاهی
botanical
ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
gelatinize
تبدیل به دلمه یا ژلاتین کردن ژلاتین زدن به
gelled
ژلاتین دلمه شدن
gelling
ژلاتین دلمه شدن
gels
ژلاتین دلمه شدن
gel
ژلاتین دلمه شدن
jelled
ژلاتین دلمه شدن
jelling
ژلاتین دلمه شدن
jells
ژلاتین دلمه شدن
herbescent
گیاهی
vegetative
گیاهی
vegetable
گیاهی
vegetal
گیاهی
herbaceous
گیاهی
bacterium
میکروبهای گیاهی
botanical pesticide
افت کش گیاهی
bolster layer
بالش گیاهی
vegetation
زندگی گیاهی
aphis
شپشک گیاهی
vegetation
پوشش گیاهی
auxin
هورمون گیاهی
blight
زنگ گیاهی
blighting
زنگ گیاهی
blights
زنگ گیاهی
vegtable fat
چربی گیاهی
floral ornament
تزیینات گیاهی
floral zone
منطقه گیاهی
galenical
داروی گیاهی
vegetable fiber
الیاف گیاهی
herbal dye
رنگینه گیاهی
vegetive
گیاهی روینده
vegetality
حالت گیاهی
plant food
غذای گیاهی
phyton
واحد گیاهی
phytogeography
جغرافیای گیاهی
loose smut
زنگ گیاهی
jassid
افت گیاهی
honeydew
شهد گیاهی
plant geography
جغرافیای گیاهی
phytogeopraphy
جغرافیای گیاهی
phytochorology
جغرافیای گیاهی
geographical botany
جغرافیای گیاهی
geobotany
جغرافیای گیاهی
sapped
شیره گیاهی
saps
شیره گیاهی
sap
شیره گیاهی
mildew
زنگ گیاهی
latex
شیره گیاهی
milking
شیره گیاهی
milk
شیره گیاهی
milked
شیره گیاهی
sap wood
شیره گیاهی
milks
شیره گیاهی
trichomic
کرک گیاهی مویک
pollinose
شبیه گرده گیاهی
phytosociology
جامعه شناسی گیاهی
plant ecology
بوم شناسی گیاهی
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
psylla
شپشههای جهنده گیاهی
phytogenic
دارای منشاء گیاهی
trichome
کرک گیاهی مویک
vitta
لوله یا منفذ گیاهی
to pull up a plant
گیاهی را ازریشه دراوردن
underwood
گیاهی که در زیردرختی روییده
fire blast
یرقان سوزنده گیاهی
psyllidae
شپشههای جهنده گیاهی
phytobiology
علم الحیات گیاهی
paleobotany
سنگواره شناسی گیاهی
lenticel
خلل وفرج گیاهی
plant-dyes
رنگینه های گیاهی
Manila
از الیاف گیاهی نساجی
phytoecology
بوم شناسی گیاهی
humus
خاک گیاهی هرموس
mungo
گیاهی از تیره روناسیان
deciduous
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
dragon's head
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
trailers
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
excrescency
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
irid
گیاهی از جنس سوسن یازنبق
turgor
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
turgor
ورم سلولهای زنده گیاهی
trailer
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
dragon head
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
verticillium
قارچ ناقص افت گیاهی
pollen counts
درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen count
درصد گردههای گیاهی در هوا
taxon
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
herbal
مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
sori
خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
albumen
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
buckeye
گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
albumens
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
eelgrass
علف مارماهی که گیاهی است دریایی
ecesis
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
vetch
ماشک گیاهی از جنس باقلا یا نخود
herb doctor
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
green soap
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
foliage plant
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
gutta percha
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
globeflower
گیاهی از تیره الاله واز جنس الالگان
louse
هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
greenbrier
گیاهی از خانوداده smilax شبیه عشبه یاصبرینه طبی
intermaediate host
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
teliospore
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
glabrescent
گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
plastogene
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
floristry
شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
pyxidium
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
larkspur
[نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
epiphytology
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
galbanum
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
carthamin
رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
acanthus design
طرح پیچک
[الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
gelatin
ژلاتین
blasting gelatin
ژلاتین انفجاری
gelatiniform
بشکل ژلاتین سریشمی
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
gelatinate
بشکل ژلاتین دراوردن
gelatination
تبدیل بشکل ژلاتین
candy apple
سیب با ژلاتین پوشیده شده
toffie apple
[British English]
سیب با ژلاتین پوشیده شده
blancmanges
دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmange
دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
encrustation
دلمه
clod
دلمه
clods
دلمه
encrustations
دلمه
jelly
دلمه
gelatine
دلمه
curdy
دلمه
gelatin
دلمه
grumous
دلمه
floccule
دلمه
coagulum
دلمه
jellies
دلمه
congelation
دلمه
coagulation
دلمه شدن
encrustations
دلمه شدگی
curdled
دلمه کردن
coagulated
دلمه کردن
encrustation
دلمه شدگی
cruor
دلمه خون
crud
شیر دلمه
curd
دلمه شدن
coagulation
دلمه شدگی
coagulates
دلمه کردن
coagulate
دلمه کردن
coagulating
دلمه کردن
clabber
دلمه شدن
jellied
دلمه وار
clotted
دلمه شده
chondroma
دلمه غضروفی
clotty
دلمه شده
clotty
دلمه شونده
quails
دلمه شدن
quail
دلمه شدن
farci
دلمه کرده
posset
دلمه شدن
curdles
دلمه کردن
gelatinous
دلمه مانند
curdle
دلمه کردن
shotten
دلمه شده
gelatiniform
دلمه مانند
gelatination
دلمه سازی
grume
دلمه خون
timbale
خوراک دلمه
farcie
دلمه کرده
pepper
فلفل دلمه ای
jell
دلمه شدن
coagulable
دلمه شونده
curdling
دلمه کردن
gelable
دلمه شونده
gelatinoid
دلمه وار
scabs
دلمه بستن زخم
scab
دلمه بستن زخم
agglutination
دلمه شدن خون
gelatinoid
دلمه جسم ژلاتینی
grenadine
مرغ دلمه کرده
gelatinoid
دلمه مانند ژلاتینی
gelatinate
دلمه کردن یا شدن
curdling
دلمه شدن منجمد کردن
coagulase
مواد دلمه یالخته کننده
scabious
جرب دار دلمه بسته
coagulability
دلمه شدنی انعقاد پذیری
curdled
دلمه شدن منجمد کردن
curdle
دلمه شدن منجمد کردن
curdles
دلمه شدن منجمد کردن
cottage cheese
نوعی پنیر دلمه شده
cow heel
پاچه گاو پخته و دلمه شده
thermocoagulation
دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
clot
دلمه شدن لخته شدن
clotting
دلمه شدن لخته شدن
clots
دلمه شدن لخته شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com