Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
English
Persian
exanimate
دل مرده وبیروح
Other Matches
solid looking
دارای قیافه جامد وبیروح
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
low-spirited
دل مرده
extinct
مرده
hearse
مرده کش
hearses
مرده کش
in the dust
مرده
defunct
مرده
his heart sank
دل مرده شد
exanimate
مرده
lifeless
مرده
low spirited
دل مرده
dead
مرده
deceased
مرده
six feet under
<idiom>
مرده
at rest
مرده
vapid
مرده
one-man
یک مرده
one man
یک مرده
deadness
حالت مرده
death day
سال مرده
out of play
توپ مرده
death feigning
مرده نمایی
dead soils
خاکهای مرده
playing dead
مرده نمایی
death watch
پاسبان مرده
death's head
جمجمه مرده
air slaked lime
اهک مرده
deadball
توپ مرده
dead ball
توپ مرده
dead band
نوار مرده
dead rise
فاصله مرده
dead load
بار مرده
blate
روح مرده
dead space
فضای مرده
dead storage
گنجایش مرده
dead storage
حجم مرده
dead time
زمان مرده
dead volume
حجم مرده
dead as a d.
بکلی مرده
down with him
مرده باد
non productive time
زمان مرده
pah
مرده شور
reliquiae
مرده ریگ
resurrection man
مرده دزد
resurrectionist
مرده دزد
saprophage
مرده خوار
slaked lime
اهک مرده اهک مرده
still born
مرده بدنیاامده
dead as a doornail
<idiom>
کاملا مرده
living corpse
مرده متحرک
necropsy
مرده نگری
necrophobia
مرده هراسی
necrophagous
مرده خوار
dull finish
کالیبر مرده
dull finish
رخده مرده
idle turn
کلاف مرده
idle wire
سیم مرده
necrophilia
مرده گرایی
inhumationist
مرده خاک کن
lyke wake
پاسبانی مرده در شب
murrain
گوشت مرده
necrolatry
مرده پرستی
necromania
مرده پرستی
necrophagous
مرده خور
ground swell
موج مرده
time lag
زمان مرده
swell
موج مرده
death masks
قیافه مرده
defunct
مرده درگذشته
swelled
موج مرده
autopsy
تشریح مرده
cremations
مرده سوزانی
cremation
مرده سوزانی
swells
موج مرده
time lags
زمان مرده
autopsies
تشریح مرده
parted
درگذشته مرده
stillbirth
مرده زاد
stillbirths
مرده زاد
death mask
قیافه مرده
morgue
مرده خانه
widowers
مرد زن مرده
morgues
مرده خانه
widower
مرد زن مرده
still born
مرده زاییده شده
funeral home
مرده شوی خانه
inheritance
مرده ریگ وراثت
he seems to have died
ازقرارمعلوم مرده است
gralloch
احشای گوزن مرده
aeropause
منطقه جوی مرده
inheritances
مرده ریگ وراثت
necromimesis
خود مرده انگاری
plague on it
مرده شورش ببرد
protoxlead
سنگ مرده مرتک
sequestrum
قسمت بافت مرده
sloughy
شبیه پوست مرده
He is not dead by any chance , is he ?
نکند مرده باشد ؟
Speak well of the dead .
<proverb>
پشت سر مرده بد نگو.
dead-house
مرده شوی خانه
time lag
فاصله زمانی مرده
time lags
فاصله زمانی مرده
autopsies
تشریح نسج مرده
d. paleness
رنگ ارام مرده
departed
مرده درگذشته مرحوم
autopsy
تشریح نسج مرده
cirerar yurn
فرف خاکستر مرده
death mask
ماسک صورت مرده
cadaveric
دارای رنگ مرده
death masks
ماسک صورت مرده
eloge
ستایش شخص مرده
mortuaries
مرده شوی خانه
back lash eliminator
تعادل در مسیر مرده
balefire
اتش مرده سوزانی
mortuary
مرده شوی خانه
blast it
مرده شورش را ببرد
prosector
تشریح کننده بدن مرده
cadaverous
دارای رنگ پریده و مرده
deathy
مرگ نما مرده وار
pall
تابوت محتوی مرده حائل
sciomantic
غیبگو از روی سایه مرده
palled
تابوت محتوی مرده حائل
natimortality
امار مرده زاییده شدگان
To be crazy about agirl .
کشته مرده دختری بودن
palls
تابوت محتوی مرده حائل
heritage
مرده ریگ سهم موروثی
palling
تابوت محتوی مرده حائل
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
sciomacy
غیب گویی از روی سایه مرده
wraith
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
urn
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
postmortem
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
urns
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
wraiths
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
f. pile or pyre
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
crematory
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
ossuary
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
funeral pyre
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
crematoria
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
zombiism
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
incinerator
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoriums
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
obsequial
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
incinerators
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
clavus
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
twicer
حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
pyres
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
corn
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyre
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
But his body was eventually recovered.
اما ممکن بود او
[مرد]
فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile
<idiom>
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
transmigration
حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
gavelkind
تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
hatchment
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
infarct
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
direct loading
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
zombie
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombies
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
a dead language
<idiom>
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
back frow
اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
undertaker
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
copyrights
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyright
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
escheat
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com