Dictiornary-Farsi | دمای درونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
internal temperature	دمای درونی


Other Matches

internal furnace	کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
celsius temperature scale	مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
dynamic	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamically	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
centigrade temperature scale	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
total temperature	دمای کل
neel temperature	دمای نل
cryogenic temperature	دمای سرمازایی
curie temperature	دمای کوری
effective temperature	دمای موثر
annealing point	دمای تابکاری
high temperature	دمای بالا
equiviscous temperature	دمای همدوسندگی
critical temperature	دمای بحرانی
critical isotherm	هم دمای بحرانی
brightness temperature	دمای درخشایی
brittle temperature	دمای شکنندگی
brittleness temperature	دمای شکنندگی
annealing temperature	دمای تابکاری
aniline point	دمای انیلینی
ambient temperature	دمای محیط
absolute temperature	دمای مطلق
boyle's temperature	دمای بویل
barrel temperature	دمای پاتیل
inversion temperature	دمای وارونگی
reduced temprature	دمای کاهیده
optimum temperature	دمای بهینه
transition temperature	دمای فراگذری
operating temperature	دمای عملیاتی
transition temperature	دمای تبدیل
room temperature	دمای اتاق
wet bulb temperature	دمای تر مخزن
white heat	دمای سفید
mixture temperature	دمای اختلاط
specific heat	دمای ویژه
maximum temperature	دمای ماکزیمم
kelvin temperature	دمای کلوین
transition temperature	دمای تحول
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
condensed mercurytemperature	دمای جیوه متراکم
blackbody temperature	دمای جسم سیاه
t.g	دمای تبدیل شیشهای
thermodynamic temperature scale	مقیاس دمای ترمودینامیکی
thershold temperature	استانه دمای ذرات
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
gamma transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
critical isotherm	منحنی هم دمای بحرانی
softening temperature	دمای نرم شدن
isothermal process	تحول در دمای ثابت
heat deflection temperature	دمای انحراف گرمایی
geothermal gradient	شیب دمای زمین
geothermal gradient	گرادیان دمای زمین
glasy trainsition temperature	دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
exhaust gas temperature	دمای گاز خروجی
dry bulb temperature	دمای خشک مخزن
rubbery transition temperature	دمای تبدیل لاستیکی
rankin temperature scale	مقیاس دمای رانکین
rankine temperature scale	مقیاس دمای رانکین
yield point at elevated temperatures	نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
creep strength at elevated temperatures	مقاومت خزشی در دمای بالا
compressor inlet temperature	دمای گازهای ورودی کمپرسور
ambient	متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
air hardening	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ice point	دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
bayonet thermocouple probe	قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
cryogenic memory	رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
infelt	درونی
endogenous	درونی
inward	درونی
tumble home	خم درونی
intestine	درونی
interiors	درونی
intrinsic	درونی
inside	درونی
insides	درونی
inmost	درونی
internal	درونی
interior	درونی
civil	درونی
intestines	درونی
in	درونی
in	:درونی
inner	درونی
in-	:درونی
in-	درونی
subjective	درونی
indoor	درونی
innermost	درونی
reference junction	اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
internalizing	درونی کردن
internal reflection	انعکاس درونی
internal friction	سایش درونی
internal phase	فاز درونی
internal secretion	ترشح درونی
internal pressure	فشار درونی
internal friction	اصطکاک درونی
interflow	جریان اب درونی
interior affairs	کارهای درونی
interiority	درونی بودن
internal command	فرمان درونی
internal consistency	هماهنگی درونی
internal inhibition	بازداری درونی
internal conversion	تبدیل درونی
internal energy	انرژی درونی
internal font	فونت درونی
internal force	نیروی درونی
intercorrelation	وابستگی درونی
internalizes	درونی کردن
internal vibrator	لرزاننده درونی
internalises	درونی کردن
internalised	درونی کردن
internalization	درونی ساختن
pore pressure	فشار درونی
esoteric	رمزی درونی
subjectivity	درونی بودن
aula	حیاط درونی
the inner layer	لایه درونی
the inner layer	چینه درونی
in-fighting	کشمکش درونی
loggia	ایوان درونی
internalising	درونی کردن
internalize	درونی کردن
internal work	کار درونی
internality	درونی بودن
intrados	قوس درونی
intrados springing line	پاطاق درونی
spring of intrados	پاطاق درونی
springing of soffit	پاطاق درونی
intrinsic approach	رهیافت درونی
intrinsic motivation	انگیزش درونی
internalized	درونی کردن
archivolt	قوس درونی
inner speech	گفتار درونی
interiors	درونی درون
innate	درونی چسبنده
pectoral	صدری درونی
cooptation	انتخاب درونی
ductless gland	غده درونی
bal badak	تیغ درونی پا
entophyte	انگل درونی
endoderm	پرده درونی
interoceptor	گیرنده درونی
enteroceptor	گیرنده درونی
endogenous event	رویداد درونی
endocardium	پرده درونی دل
endophasia	تکلم درونی
interpolations	براورد درونی
indoor	درونی داخلی
pectorals	صدری درونی
interior	درونی درون
inner shell electron	الکترون درونی
inner loop	حلقه درونی
inmost thoughts	اندیشههای درونی
logarithmic viscosity number	گرانروی درونی
inherent viscosity	گرانروی درونی
ingrowth	رویش درونی
inflow	ریزش درونی
indravgnt	جریان درونی
dynamically	نیروی درونی
interpolation	براورد درونی
dynamic	نیروی درونی
burn in	فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
inherent [in] <adj.>	درونی [ماندگار] [ذاتی]
mesophyll	بافت درونی برگ
endocarp	حلقه درونی میوه
endocrane	سطح درونی جمجمه
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
inwarness	بطون درونی بودن
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
midland	بین الارضین درونی
sacrp	دیوار درونی خندق
thermionic arc	قوس گرمیونایی درونی
internal consistency coefficient	ضریب همسانی درونی
internalization	درونی یا باطنی کردن
scarp	دیوار درونی خندق
psychogenesis	پیدایش نیروی درونی
endo arterities	اماس درونی شریان
endometritis	اماس درونی زهدان
inner work function	انرژی خروج درونی
internal sort	مرتب کردن درونی
autotelic	دارای قصد درونی
enostosis	اماس درونی استخوان
internal resisting moment	لنگر مقاوم درونی
internist	متخصص داروهای درونی
endosporium	غشاء درونی تخم
endospore	غشاء درونی تخم
internal torque	گشتاور نیروی درونی
internal evidence	مدارک یاگواه درونی
inside berm	سکوی شیببر درونی
endocarditis	اماس غشاء درونی دل
endometrium	پرده درونی زهدان
internal hard disk	دیسک سخت درونی
austempering	تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
internal friction	مالش درونی سایش داخلی
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
internal ophthalmia	اماس درونی تخم چشم