English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
shoot blower دمنده دوده کشتی
Other Matches
smuttiest شبیه دوده دوده زده
smuttier شبیه دوده دوده زده
smutty شبیه دوده دوده زده
blower tupe supercharger دمنده
blowier دمنده
blower دمنده
blower دستگاه دمنده
blower دمنده وزنده
heating blower دمنده ی حرارتی
gas blower دمنده گاز
turboblower دمنده توربینی
blower engine ماشین دمنده
blow tubes لولههای دمنده
power blower دمنده برقی
fan دمنده [دستگاه بادزن]
high pressure blower دمنده فشار قوی
piston blowing engine موتور دمنده پیستونی
cooling fans دمنده ها [دستگاه بادزن]
blowing engine ماشین یا موتور دمنده
blower دمنده [دستگاه بادزن]
gas engine blower دمنده موتور گازی
cooling fan دمنده [دستگاه بادزن]
ventilators دمنده ها [دستگاه بادزن]
fans دمنده ها [دستگاه بادزن]
ventilator دمنده [دستگاه بادزن]
blowers دمنده ها [دستگاه بادزن]
cooling blower دمنده هوای سرد
gas black دوده
channel black دوده
flying coke دوده
soot دوده
carbon black دوده
grime دوده
smut دوده
colly دوده
smuts دوده
lampblack دوده
dust brand دوده
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
acetylene black دوده استیلنی
soot دوده زدن
soot دوده بخاری
lampblack دوده چراغ
soot دوده گرفتن
soot trap دوده گیر
blackest دوده لباس عزا
blacks دوده لباس عزا
lucubrate دوده چراغ خوردن
blacker دوده لباس عزا
soot رنگ سیاه دوده
black دوده لباس عزا
blacked دوده لباس عزا
shoot blower دوده پاک کن دودکش ناو
smutty با دوده لکه دار شده
smuttiest با دوده لکه دار شده
smuttier با دوده لکه دار شده
fuliginous وابسته به بخارات مضر بدن پراز دوده
chimney sweeper کسی که دوده لوله بخاری راپاک میکند
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
vessel کشتی
on shipboard در کشتی
on the sea در کشتی
puppis کشتی دم
ship کشتی
ships کشتی
on the water در کشتی
on board a ship در کشتی
foreship سر کشتی
boarded کشتی
board کشتی
carinae کشتی
argo کشتی
by water با کشتی
hulks کشتی
collier کشتی
bilge اب ته کشتی
aft در پس کشتی
bottom کشتی
bottoms کشتی
vessels کشتی
wrestling کشتی
hulk کشتی
ark کشتی
flat پل کشتی
flattest پل کشتی
carina کشتی
sail ho! کشتی !کشتی !
decked پل کشتی
decks پل کشتی
afloat در کشتی
deck پل کشتی
ship haven یک کش کشتی
catch کشتی کج
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
aboard روی کشتی
towing boat کشتی یدک کش
galley اشپزخانه کشتی
aeroboat کشتی طیار
aerographer هواشناسی کشتی
naval وابسته به کشتی
navy کشتی جنگی
navies کشتی جنگی
affreightment اجاره کشتی
afterdeck عقب کشتی
bill of lading ستمی کشتی
bill of loading بارنامه کشتی
bill of loading جواز کشتی
cargo boat کشتی بارکش
To launch a ship (boat). کشتی به آب انداختن
caboose اشپزخانه کشتی
drillship کشتی حفاری
HMS کشتی انگلیسی
bilge water گنداب کشتی
air ship کشتی هوایی
alee پناهگاه کشتی
amid ships درمیان کشتی
amidships درمیان کشتی
aport بطرف چپ کشتی
argosy کشتی بزرگ
argosy کشتی تجاری
at the fore در جلوی کشتی
auxiliary ship کشتی تدارکاتی
bige water گنداب کشتی
wrestling match مسابقه کشتی
patrolled کشتی اکتشافی
bos'n افسر کشتی
bosun افسر کشتی
bosuns افسر کشتی
fob تحویل کشتی
tricks فن و بندهای کشتی
bo's'n افسر کشتی
bulkheads تیغه در کشتی
bulkhead تیغه در کشتی
spar تیردکل [کشتی]
boom تیردکل [کشتی]
spar تیغه [کشتی]
boom تیغه [کشتی]
spar بوم [کشتی]
boom بوم [کشتی]
tonnage فرفیت کشتی
wrestling کشتی گیری
lading بار کشتی
patrolling کشتی اکتشافی
patrols کشتی اکتشافی
flagship کشتی دریادار
flagships کشتی دریادار
stern عقب کشتی
sterner عقب کشتی
sternest عقب کشتی
sterns عقب کشتی
boat کشتی کوچک
boats کشتی کوچک
patrol کشتی اکتشافی
battleship کشتی جنگی
shipwreck کشتی شکستگی
shipwrecked کشتی شکستگی
shipwrecks کشتی شکستگی
wreck کشتی شکستگی
wrecking کشتی شکستگی
wrecks کشتی شکستگی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com