English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English Persian
the trail of a meteor دنباله شهاب
Other Matches
meteor شهاب
fire drake شهاب
falling stars شهاب
meteors شهاب
falling star شهاب
falling stars تیر شهاب
meteorites شهاب سنگ
meteoroid تیر شهاب
fireball شهاب روشن
fireballs شهاب روشن
aerolite شهاب سماوی
meteorite شهاب سنگ
falling star تیر شهاب
meteors شهاب ثاقب
shooting star شهاب ثاقب
shooting stars شهاب ثاقب
meteor تیر شهاب
meteor شهاب ثاقب
meteors تیر شهاب
aerolite شهاب ثاقب شخانه
meteoric shower رگبار تیر شهاب
meteor shower رگبار تیر شهاب
meteor تیر شهاب سنگ اسمانی
meteoroid شهاب ثاقب احجار سماوی
meteors تیر شهاب سنگ اسمانی
meteoritics مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
scoot بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
to zip مثل تیر شهاب رفتن [اصطلاح روزمره]
asteroid سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroids سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
scoots بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
appendices دنباله
stemming دنباله
stemmed دنباله
stem دنباله
sequels دنباله
waked دنباله کش تی
wakes دنباله کش تی
wake دنباله کش تی
tail end دنباله
continued form دنباله
rears دنباله
rearing دنباله
reared دنباله
rear دنباله
stems دنباله
trainbearer دنباله کش
sequel دنباله
trailing دنباله
appendixes دنباله
train دنباله
trained دنباله
trains دنباله
suite دنباله
suites دنباله
series دنباله
trails دنباله
trail دنباله
trailed دنباله
appendix دنباله
following دنباله
follow-up دنباله
tails دنباله
tailed دنباله
follow-ups دنباله
tail دنباله
trailing دنباله داشتن
tailing factor ضریب دنباله
trails دنباله داشتن
trail دنباله داشتن
subsequent to [مستقیما] پس از [به دنباله]
tail cone دنباله مخروطی
sequence دنباله [ریاضی]
tailing دنباله تعقیب
to follow دنباله داشتن
to continue دنباله داشتن
extension lines خطوط دنباله
calling sequence دنباله فراخوانی
trailed دنباله داشتن
full bottomed دنباله دار
followism دنباله روی
blazing star ستاره دنباله دار
fibonacci series دنباله فیبو ناجی
cometology گفتاردرستارههای دنباله دار
trail دنباله دار بودن
followed by <adj.> دنباله گرفته شده با
comet ذوذنب دنباله دار
comets ستاره دنباله دار
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
comets ذوذنب دنباله دار
deference need نیاز دنباله روی
comet ستاره دنباله دار
trailed دنباله دار بودن
full bottomed دارای دنباله دراز
trailing دنباله دار بودن
trails دنباله دار بودن
ship haven طرادههای دنباله کشتی
sum of the terms of an infinite sequence مجموع یک دنباله [ریاضی]
sea tail دنباله دریایی یکانهای هوارو
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
the track of a comet مسیر ستاره دنباله دار
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
cometography شرح ستاره دنباله دار
cometary وابسته بستاره دنباله دار
cometic وابسته بستاره دنباله دار
trailing zeros صفرهای پشتی [دنباله دار] [ریاضی]
trainbearer کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
follow up رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
cama توده ابرمانندی که هسته ستاره دنباله داررافراگرفته است
complete transaction معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
follow up تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
enjambment دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
vortex trail دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
fugal وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com