English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
worm gear دنده مارپیچی
Search result with all words
hob فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
hobs فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
automatic hobbing machine ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
Other Matches
barred spiral galaxy کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher دنده دنده کننده
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
anfractuous مارپیچی
gyroidal مارپیچی
chochleate مارپیچی
pinwheel مارپیچی
sinuous مارپیچی
toroid مارپیچی
annular مارپیچی
helical مارپیچی
spiral مارپیچی
spiraling مارپیچی
spiraled مارپیچی
spirals مارپیچی
spiralled مارپیچی
spiralling مارپیچی
zigzagged حرکت مارپیچی
spindle stairs پلکان مارپیچی
vortiginous پیچاپیچ مارپیچی
snake dance رقص مارپیچی
labyrinth پلکان مارپیچی
zigzag حرکت مارپیچی
spiral beater همزن مارپیچی
zigzags حرکت مارپیچی
labyrinths پلکان مارپیچی
spiral galaxy کهکشان مارپیچی
snaking columns ستونهای مارپیچی
snake مارپیچی بودن
snakes مارپیچی بودن
drill مته مارپیچی
snaked مارپیچی بودن
spiral agitator همزن مارپیچی
spiral arms بازوهای مارپیچی
spiral drill مته مارپیچی
drilled مته مارپیچی
drills مته مارپیچی
barley-sugar ستون مارپیچی
helicon شیپوربرنجی مارپیچی
helical structure ساختار مارپیچی
helical spring فنر مارپیچی
zigzagging حرکت مارپیچی
helical scanning مراقبت مارپیچی
wreaths نرده پلکان مارپیچی
winding مارپیچی رود پیچ
wreath نرده پلکان مارپیچی
helicoidal motion حرکت پیچی یا مارپیچی
helical حلزونی شکل مارپیچی
toroid سطح ایجادشده از خط مارپیچی
rivulose دارای خطوط مارپیچی
spindle stairs راه پله مارپیچی
coil spring فنر مارپیچی شکل
weaving حرکت مارپیچی ناو
snake دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes دارای حرکت مارپیچی بودن
double helical gear چرخ دندانه مارپیچی دوبل
acyclic غیر قابل چرخش مارپیچی
helical scanning بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
whorl مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
whorls مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
sprocket دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
hyperbolic navigation ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
the smoke culs درد بصورت مارپیچی بالا می رود
newel تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
castle style [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
snake mode روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
drive دنده
geap دنده
geared دنده
strict یک دنده
slats دنده ها
drives دنده
gears دنده
dependum ته دنده
stricter یک دنده
rib دنده
costa دنده
slat دنده ها
spare ribs سر دنده
hard-nosed یک دنده
strictest یک دنده
gear دنده
cog [cogwheel] چرخ دنده
gearwheel چرخ دنده
gear wheels چرخ دنده ها
dependum angle زاویه ته دنده
cogged wheels چرخ دنده ها
drive mechanism جعبه دنده
gear wheel چرخ دنده
gear level دسته دنده
cog wheels چرخ دنده ها
spareribs گوشت دنده
gear box جعبه دنده
gear case جعبه دنده
cogwheels چرخ دنده ها
french chop گوشت دنده
external thread دنده خارجی
gearwheels چرخ دنده ها
gear cutter دنده تراش
cog wheel چرخ دنده
cogged wheel چرخ دنده
shifting lever دسته دنده
spur gear دنده ملخی
chop گوشت دنده
worm gear دنده مورب
wheelwork چرخ دنده
top radius گردی سر دنده
toothed wheel چرخ دنده
steering gear دنده سکان
steering gear دنده فرمان
planetary gear دنده خورشیدی
ratchet دنده جغجغه ای
stick shift دسته دنده
cross-rib دنده ی قوس
high speed دنده سریع
transmission case جعبه دنده
jackshaft دنده عقب
jackshaft دنده دو در اتومبیل
low gear دنده کندکن
pinwheel چرخ دنده
sprocket دنده زنجیر
grooved دنده دار
gearing جعبه دنده
transmissions جعبه دنده
transmission جعبه دنده
threads دنده پیچ
thread دنده پیچ
cogs دنده چرخ
cog دنده چرخ
sheaths تیزی دنده
sheath تیزی دنده
rib دنده میله
laticostate دنده پهن
reverse gears دنده معکوس
rib گوشت دنده
bendix دنده بندیکس
bendix دنده استارت
gearboxes جعبه دنده
ribbed دنده دار
geared جعبه دنده
timber دنده عرضی
gears چرخ دنده
geared چرخ دنده
gear جعبه دنده
gear چرخ دنده
gears جعبه دنده
longitudinal دنده طولی
gearbox جعبه دنده
reverse gear دنده معکوس
stave دنده بشکه
cramwheel دنده مخروطی
gearshift میله دنده
cramwheel دنده کرامویل
gearshift دنده عوض کن
pinioning جرخ دنده
pinions جرخ دنده
pinion جرخ دنده
cogwheel چرخ دنده
gearshifts دنده عوض کن
bevel gear دنده مورب
gearshifts میله دنده
frame دنده عرضی
bevel gear دنده کرامویل
planetary gear جعبه دنده خورشیدی
sawtooth wave موج دنده ارهای
short ribs گوشت با استخوان دنده
pinion چرخ دنده جناحی
pinion دنده هرزه گرد
planetary gear چرخ دنده سیارهای
get up on the wrong side of the bed <idiom> از دنده چپ بلند شدن
riblet انتهای دنده گوسفند
precostal واقع در پیش دنده ها
quick change gearbox جعبه دنده نورتون
reduction gear چرخ دنده کاهنده
gear box جعبه دنده گیرباکس
rachet ضامن چرخ دنده
pinioning چرخ دنده جناحی
spare ribs گوشت دنده با استخوان
gear پوشش دنده دار
steering gear جعبه دنده فرمان
rib دنده دار کردن
step up gear چرخ دنده افزاینده
rib هرچیز شبیه دنده
starter gear ring چرخ دنده استارتر
transmission gear چرخ دنده انتقال
transmission grease گریس جعبه دنده
transmission oil روغن جعبه دنده
tricostate سه دندهای دارای سه دنده
tumble gear چرخ دنده واسطه
pinioning دنده هرزه گرد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com