Dictiornary-Farsi | دنده پینیون دنده لایتناهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی


Other Matches

ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher	دنده دنده کننده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
strictest	یک دنده
rib	دنده
stricter	یک دنده
hard-nosed	یک دنده
geared	دنده
gear	دنده
gears	دنده
strict	یک دنده
slat	دنده ها
spare ribs	سر دنده
dependum	ته دنده
drives	دنده
drive	دنده
slats	دنده ها
costa	دنده
geap	دنده
drive mechanism	جعبه دنده
spur gear	دنده ملخی
dependum angle	زاویه ته دنده
worm gear	دنده مارپیچی
worm gear	دنده مورب
gears	چرخ دنده
sprocket	دنده زنجیر
geared	جعبه دنده
french chop	گوشت دنده
shifting lever	دسته دنده
external thread	دنده خارجی
geared	چرخ دنده
gear level	دسته دنده
low gear	دنده کندکن
spareribs	گوشت دنده
gear box	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
cogwheel	چرخ دنده
bendix	دنده بندیکس
bendix	دنده استارت
bevel gear	دنده مورب
bevel gear	دنده کرامویل
transmission case	جعبه دنده
top radius	گردی سر دنده
toothed wheel	چرخ دنده
steering gear	دنده سکان
gear cutter	دنده تراش
planetary gear	دنده خورشیدی
steering gear	دنده فرمان
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
wheelwork	چرخ دنده
cramwheel	دنده مخروطی
cramwheel	دنده کرامویل
pinwheel	چرخ دنده
gear	جعبه دنده
gear wheels	چرخ دنده ها
cog wheel	چرخ دنده
cogged wheel	چرخ دنده
ratchet	دنده جغجغه ای
high speed	دنده سریع
pinion	جرخ دنده
gear case	جعبه دنده
stick shift	دسته دنده
cross-rib	دنده ی قوس
timber	دنده عرضی
grooved	دنده دار
ribbed	دنده دار
gearwheels	چرخ دنده ها
cogwheels	چرخ دنده ها
cog wheels	چرخ دنده ها
cogged wheels	چرخ دنده ها
reverse gear	دنده معکوس
reverse gears	دنده معکوس
sheath	تیزی دنده
sheaths	تیزی دنده
gearwheel	چرخ دنده
cog [cogwheel]	چرخ دنده
pinions	جرخ دنده
gear wheel	چرخ دنده
jackshaft	دنده عقب
threads	دنده پیچ
stave	دنده بشکه
thread	دنده پیچ
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
rib	گوشت دنده
chop	گوشت دنده
rib	دنده میله
cog	دنده چرخ
cogs	دنده چرخ
laticostate	دنده پهن
transmission	جعبه دنده
transmissions	جعبه دنده
gearshifts	میله دنده
gearshifts	دنده عوض کن
gearshift	میله دنده
pinioning	جرخ دنده
gear	چرخ دنده
frame	دنده عرضی
longitudinal	دنده طولی
gearshift	دنده عوض کن
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
rachet	ضامن چرخ دنده
pair of gears	زوج چرخ دنده
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
inside thread	دنده داخلی قلاویز
pull gear	چرخ دنده بالابر
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
high gear	دنده قوی خودرو
precostal	واقع در پیش دنده ها
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
riblet	انتهای دنده گوسفند
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
gear box	جعبه دنده گیرباکس
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
gear shift	دسته دنده اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear stick	دسته دنده اتومبیل
worm wheel	دنده کرمی شکل
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
sawtooth wave	موج دنده ارهای
short ribs	گوشت با استخوان دنده
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
step up gear	چرخ دنده افزاینده
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
transmission gear	چرخ دنده انتقال
transmission grease	گریس جعبه دنده
transmission oil	روغن جعبه دنده
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
tumble gear	چرخ دنده واسطه
worm gear	چرخ دنده حلزونی
steering gear	جعبه دنده فرمان
helical gear	چرخ دنده حلزونی
compasition gear	چرخ دنده مرکب
pinions	دنده هرزه گرد
pinions	چرخ دنده جناحی
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
pinioning	دنده هرزه گرد
pinion	چرخ دنده جناحی
gear	پوشش دنده دار
gear case	پوسته جعبه دنده
gear change box	جعبه تعویض دنده
pinioning	چرخ دنده جناحی
four gear drive	گیربکس چهار دنده
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
rib	دنده دار کردن
contact backlash	دنده کور تماس
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
crown gear	چرخ دنده محدب
differential gear	دنده عقب اتومبیل
rib	هرچیز شبیه دنده
driving gear	چرخ دنده محرک
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
ratchet	ضامن چرخ دنده
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
grub screw	میله دنده دار
gear ratio	نسبت چره دنده ها
racked	چرخ دنده دار
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
gears	پوشش دنده دار
racks	چرخ دنده دار
gear in	درگیری دو چرخ دنده
nut	چرخ دنده ساعت
pinion	دنده هرزه گرد
geared	پوشش دنده دار
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
wracks	چرخ دنده دار
rack	چرخ دنده دار
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
ratchets	ضامن چرخ دنده
wracked	چرخ دنده دار
tracery vault	طاق قوسی دنده دار
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن
gears	مجموع چرخهای دنده دار
aircraft arresting gear	جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
worm gear mechanism	مکانیزم چرخ دنده حلزونی
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
gear	مجموع چرخهای دنده دار
threads	دنده دار کردن مارپیچ
geared	مجموع چرخهای دنده دار
thread	دنده دار کردن مارپیچ
timing gear	چرخ دنده میل بادامک
throwin	در دنده انداختن تزریق کردن
boring bit	چرخ دنده داخل گرد
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت