Dictiornary-Farsi | دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده


Other Matches

ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher	دنده دنده کننده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
costa	دنده
rib	دنده
dependum	ته دنده
geared	دنده
spare ribs	سر دنده
hard-nosed	یک دنده
gear	دنده
gears	دنده
strictest	یک دنده
stricter	یک دنده
drives	دنده
slats	دنده ها
geap	دنده
strict	یک دنده
slat	دنده ها
drive	دنده
gears	جعبه دنده
gear cutter	دنده تراش
planetary gear	دنده خورشیدی
gear case	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
pinwheel	چرخ دنده
low gear	دنده کندکن
gearbox	جعبه دنده
high speed	دنده سریع
geared	جعبه دنده
jackshaft	دنده عقب
longitudinal	دنده طولی
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
gears	چرخ دنده
laticostate	دنده پهن
gear wheel	چرخ دنده
worm gear	دنده مورب
worm gear	دنده مارپیچی
wheelwork	چرخ دنده
gear level	دسته دنده
steering gear	دنده فرمان
dependum angle	زاویه ته دنده
steering gear	دنده سکان
spareribs	گوشت دنده
drive mechanism	جعبه دنده
french chop	گوشت دنده
sprocket	دنده زنجیر
external thread	دنده خارجی
cramwheel	دنده مخروطی
cramwheel	دنده کرامویل
cogwheel	چرخ دنده
bendix	دنده بندیکس
bendix	دنده استارت
bevel gear	دنده مورب
bevel gear	دنده کرامویل
gear box	جعبه دنده
transmission case	جعبه دنده
top radius	گردی سر دنده
toothed wheel	چرخ دنده
shifting lever	دسته دنده
spur gear	دنده ملخی
gear wheels	چرخ دنده ها
pinion	جرخ دنده
pinioning	جرخ دنده
pinions	جرخ دنده
reverse gears	دنده معکوس
gearshift	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
gearshifts	دنده عوض کن
stick shift	دسته دنده
frame	دنده عرضی
stave	دنده بشکه
ratchet	دنده جغجغه ای
cogged wheel	چرخ دنده
cog wheel	چرخ دنده
gearwheels	چرخ دنده ها
cogwheels	چرخ دنده ها
cog wheels	چرخ دنده ها
reverse gear	دنده معکوس
sheath	تیزی دنده
sheaths	تیزی دنده
cogged wheels	چرخ دنده ها
gearwheel	چرخ دنده
ribbed	دنده دار
grooved	دنده دار
timber	دنده عرضی
cog [cogwheel]	چرخ دنده
cross-rib	دنده ی قوس
cogs	دنده چرخ
rib	دنده میله
cog	دنده چرخ
geared	چرخ دنده
thread	دنده پیچ
chop	گوشت دنده
gear	جعبه دنده
transmission	جعبه دنده
gear	چرخ دنده
transmissions	جعبه دنده
threads	دنده پیچ
rib	گوشت دنده
precostal	واقع در پیش دنده ها
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
rachet	ضامن چرخ دنده
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
gear box	جعبه دنده گیرباکس
pair of gears	زوج چرخ دنده
high gear	دنده قوی خودرو
steering gear	جعبه دنده فرمان
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
pull gear	چرخ دنده بالابر
inside thread	دنده داخلی قلاویز
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
gear shift	دسته دنده اتومبیل
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
transmission gear	چرخ دنده انتقال
step up gear	چرخ دنده افزاینده
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
tumble gear	چرخ دنده واسطه
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
transmission oil	روغن جعبه دنده
gear lever	دسته دنده اتومبیل
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
gear stick	دسته دنده اتومبیل
riblet	انتهای دنده گوسفند
sawtooth wave	موج دنده ارهای
worm wheel	دنده کرمی شکل
short ribs	گوشت با استخوان دنده
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
worm gear	چرخ دنده حلزونی
transmission grease	گریس جعبه دنده
contact backlash	دنده کور تماس
geared	پوشش دنده دار
pinions	چرخ دنده جناحی
gear	پوشش دنده دار
gear case	پوسته جعبه دنده
gear change box	جعبه تعویض دنده
rib	هرچیز شبیه دنده
rib	دنده دار کردن
rack	چرخ دنده دار
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
four gear drive	گیربکس چهار دنده
gears	پوشش دنده دار
nut	چرخ دنده ساعت
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
crown gear	چرخ دنده محدب
differential gear	دنده عقب اتومبیل
driving gear	چرخ دنده محرک
compasition gear	چرخ دنده مرکب
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
wracked	چرخ دنده دار
pinioning	چرخ دنده جناحی
racks	چرخ دنده دار
pinion	چرخ دنده جناحی
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
ratchets	ضامن چرخ دنده
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
ratchet	ضامن چرخ دنده
grub screw	میله دنده دار
wracks	چرخ دنده دار
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
racked	چرخ دنده دار
pinion	دنده هرزه گرد
helical gear	چرخ دنده حلزونی
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
gear in	درگیری دو چرخ دنده
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
pinions	دنده هرزه گرد
pinioning	دنده هرزه گرد
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
gear ratio	نسبت چره دنده ها
aircraft arresting gear	جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
boring bit	چرخ دنده داخل گرد
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes]	دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
worm gear mechanism	مکانیزم چرخ دنده حلزونی
gears	مجموع چرخهای دنده دار
rib	تکه گوشت دنده دار
thread	دنده دار کردن مارپیچ
threads	دنده دار کردن مارپیچ
gear	مجموع چرخهای دنده دار
change down	به دنده سنگین حرکت کردن
geared	مجموع چرخهای دنده دار
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
tracery vault	طاق قوسی دنده دار