Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
low gear	دنده کندکن
Other Matches
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher	دنده دنده کننده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
rib	دنده
costa	دنده
spare ribs	سر دنده
dependum	ته دنده
hard-nosed	یک دنده
gear	دنده
gears	دنده
geared	دنده
strictest	یک دنده
stricter	یک دنده
slat	دنده ها
strict	یک دنده
drives	دنده
slats	دنده ها
geap	دنده
drive	دنده
gear cutter	دنده تراش
shifting lever	دسته دنده
gear case	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
sprocket	دنده زنجیر
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gear level	دسته دنده
planetary gear	دنده خورشیدی
jackshaft	دنده عقب
geared	جعبه دنده
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
gear wheel	چرخ دنده
longitudinal	دنده طولی
pinwheel	چرخ دنده
gears	چرخ دنده
cramwheel	دنده مخروطی
gearing	جعبه دنده
worm gear	دنده مورب
high speed	دنده سریع
cramwheel	دنده کرامویل
drive mechanism	جعبه دنده
spareribs	گوشت دنده
dependum angle	زاویه ته دنده
french chop	گوشت دنده
steering gear	دنده سکان
steering gear	دنده فرمان
spur gear	دنده ملخی
toothed wheel	چرخ دنده
top radius	گردی سر دنده
worm gear	دنده مارپیچی
wheelwork	چرخ دنده
gear box	جعبه دنده
bendix	دنده بندیکس
bendix	دنده استارت
bevel gear	دنده مورب
bevel gear	دنده کرامویل
laticostate	دنده پهن
cogwheel	چرخ دنده
transmission case	جعبه دنده
external thread	دنده خارجی
gear wheels	چرخ دنده ها
ratchet	دنده جغجغه ای
pinion	جرخ دنده
pinioning	جرخ دنده
stick shift	دسته دنده
pinions	جرخ دنده
gearshift	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
gearshifts	دنده عوض کن
cross-rib	دنده ی قوس
frame	دنده عرضی
cogged wheel	چرخ دنده
cog wheel	چرخ دنده
timber	دنده عرضی
gearwheels	چرخ دنده ها
cogwheels	چرخ دنده ها
cog wheels	چرخ دنده ها
reverse gear	دنده معکوس
reverse gears	دنده معکوس
sheath	تیزی دنده
sheaths	تیزی دنده
cogged wheels	چرخ دنده ها
gearwheel	چرخ دنده
cog [cogwheel]	چرخ دنده
ribbed	دنده دار
grooved	دنده دار
stave	دنده بشکه
rib	دنده میله
transmissions	جعبه دنده
gear	جعبه دنده
cog	دنده چرخ
gear	چرخ دنده
cogs	دنده چرخ
chop	گوشت دنده
threads	دنده پیچ
transmission	جعبه دنده
geared	چرخ دنده
rib	گوشت دنده
thread	دنده پیچ
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
precostal	واقع در پیش دنده ها
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
pull gear	چرخ دنده بالابر
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
rachet	ضامن چرخ دنده
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
inside thread	دنده داخلی قلاویز
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
pair of gears	زوج چرخ دنده
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
riblet	انتهای دنده گوسفند
gear shift	دسته دنده اتومبیل
transmission gear	چرخ دنده انتقال
tumble gear	چرخ دنده واسطه
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
step up gear	چرخ دنده افزاینده
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
transmission oil	روغن جعبه دنده
gear lever	دسته دنده اتومبیل
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
sawtooth wave	موج دنده ارهای
gear box	جعبه دنده گیرباکس
short ribs	گوشت با استخوان دنده
worm wheel	دنده کرمی شکل
steering gear	جعبه دنده فرمان
worm gear	چرخ دنده حلزونی
gear stick	دسته دنده اتومبیل
transmission grease	گریس جعبه دنده
gears	پوشش دنده دار
four gear drive	گیربکس چهار دنده
crown gear	چرخ دنده محدب
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
pinions	دنده هرزه گرد
gear case	پوسته جعبه دنده
gear change box	جعبه تعویض دنده
pinions	چرخ دنده جناحی
pinioning	دنده هرزه گرد
pinioning	چرخ دنده جناحی
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
driving gear	چرخ دنده محرک
differential gear	دنده عقب اتومبیل
nut	چرخ دنده ساعت
geared	پوشش دنده دار
gear	پوشش دنده دار
rib	هرچیز شبیه دنده
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
rib	دنده دار کردن
compasition gear	چرخ دنده مرکب
contact backlash	دنده کور تماس
pinion	چرخ دنده جناحی
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
racks	چرخ دنده دار
helical gear	چرخ دنده حلزونی
ratchets	ضامن چرخ دنده
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
wracked	چرخ دنده دار
ratchet	ضامن چرخ دنده
wracks	چرخ دنده دار
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
gear ratio	نسبت چره دنده ها
grub screw	میله دنده دار
high gear	دنده قوی خودرو
rack	چرخ دنده دار
pinion	دنده هرزه گرد
gear in	درگیری دو چرخ دنده
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
racked	چرخ دنده دار
thread	دنده دار کردن مارپیچ
gears	مجموع چرخهای دنده دار
tracery vault	طاق قوسی دنده دار
boring bit	چرخ دنده داخل گرد
aircraft arresting gear	جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
rib	تکه گوشت دنده دار
threads	دنده دار کردن مارپیچ
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
geared	مجموع چرخهای دنده دار
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
worm gear mechanism	مکانیزم چرخ دنده حلزونی
gear	مجموع چرخهای دنده دار
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
change down	به دنده سنگین حرکت کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com