Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English
Persian
contact backlash
دنده کور تماس
Search result with all words
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
Other Matches
de bounce
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ungear
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
spur gear
دنده مهمیزی دنده خاردار
pinions
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning
دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
rougher
دنده دنده کننده
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
contacting
تماس
tangent
تماس
impinging
تماس
tangents
تماس
impacts
تماس
impact
تماس
contacts
تماس
contingence
تماس
line of contact
خط تماس
contact
تماس
ding
تماس
taction
تماس
tangency
تماس
contact line
خط تماس
contacted
تماس
line to line fault
تماس خطوط
interactional points
نقاط تماس
tuch
تماس دادن با
point contact
تماس نقطهای
going on
نزدیکی تماس
shock hazard
خطر تماس
to be in contact
تماس داشتن
movement to contact
حرکت به تماس
skims
تماس اندک
skimmed
تماس اندک
to bring into contact
تماس دادن
to be in rapport
تماس داشتن
finishes
تماس انتهایی
finish
تماس انتهایی
point of contact
نقطه تماس
skim
تماس اندک
corps a corps
تماس بدنی
contact lost
تماس قطع شد
contact area
سطح تماس
contact area
منطقه تماس
contact angle
زاویه تماس
contact party
گروه تماس
contact flange
فلانژ تماس
contact patrol
گشتی تماس
communicator
شخص در تماس
contact surface
سطح تماس
area contact
سطح تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
zone of contact
ناحیه تماس
angle of contact
زاویه تماس
contact pressure
فشار تماس
contact ratio
نسبت تماس
contiguity
برخورد تماس
contact point
قطب تماس
contact diameter
قطر تماس
strict
یک دنده
stricter
یک دنده
strictest
یک دنده
rib
دنده
costa
دنده
dependum
ته دنده
hard-nosed
یک دنده
gears
دنده
drive
دنده
drives
دنده
geared
دنده
gear
دنده
geap
دنده
slats
دنده ها
spare ribs
سر دنده
slat
دنده ها
contact behavior
رفتار تماس جویانه
contact fire
انفجار در اثر تماس
galvanism
تماس برق بابدن
phone
پاسخ به تماس در تلفن
contact
تماس یافتن تماسی
contacted
تماس یافتن تماسی
contacting
تماس یافتن تماسی
break off
قطع تماس با دشمن
phoning
پاسخ به تماس در تلفن
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
look in on
<idiom>
تماس حاصل کردن
osculatory
وابسته به بوسه یا تماس
osculation
تماس اشتراک صفات
contacts
تماس یافتن تماسی
get in touch with someone
<idiom>
باکسی تماس گرفتن
movement to contact
حرکت به اخذ تماس
phones
پاسخ به تماس در تلفن
telebrief
تماس مستقیم تلفنی
touch panel
صفحه حساس به تماس
touch sensitive tablet
تابلو حساس به تماس
to keep in touch with any one
باکسی تماس داشتن
synapse
محل تماس دوعصب
grazing point
نقطه تماس با مانع
flat
تماس دو لبه اسکیت
flattest
تماس دو لبه اسکیت
youch sensitive screen
صفحه حساس به تماس
tuch
سر زدن تماس داشتن
contact print
چاپ به طریقه تماس
touch sensitive panel
صفحه حساس به تماس
phoned
پاسخ به تماس در تلفن
contact report
گزارش اخذ تماس
french chop
گوشت دنده
gears
جعبه دنده
wheelwork
چرخ دنده
gearboxes
جعبه دنده
gearing
جعبه دنده
spareribs
گوشت دنده
planetary gear
دنده خورشیدی
geared
چرخ دنده
gear box
جعبه دنده
gear level
دسته دنده
geared
جعبه دنده
gear case
جعبه دنده
laticostate
دنده پهن
gears
چرخ دنده
pinwheel
چرخ دنده
cog
[cogwheel]
چرخ دنده
cog wheel
چرخ دنده
high speed
دنده سریع
cogwheel
چرخ دنده
cramwheel
دنده مخروطی
cramwheel
دنده کرامویل
jackshaft
دنده دو در اتومبیل
cogged wheel
چرخ دنده
ratchet
دنده جغجغه ای
jackshaft
دنده عقب
low gear
دنده کندکن
dependum angle
زاویه ته دنده
bevel gear
دنده کرامویل
worm gear
دنده مارپیچی
worm gear
دنده مورب
gear wheel
چرخ دنده
external thread
دنده خارجی
drive mechanism
جعبه دنده
gearwheel
چرخ دنده
bendix
دنده بندیکس
bendix
دنده استارت
bevel gear
دنده مورب
gear
جعبه دنده
spur gear
دنده ملخی
shifting lever
دسته دنده
sheaths
تیزی دنده
gearwheels
چرخ دنده ها
sheath
تیزی دنده
cogged wheels
چرخ دنده ها
reverse gears
دنده معکوس
gear cutter
دنده تراش
gearbox
جعبه دنده
stave
دنده بشکه
gearshifts
دنده عوض کن
gearshift
میله دنده
gearshift
دنده عوض کن
gearshifts
میله دنده
pinions
جرخ دنده
sprocket
دنده زنجیر
pinioning
جرخ دنده
steering gear
دنده فرمان
steering gear
دنده سکان
pinion
جرخ دنده
transmission case
جعبه دنده
frame
دنده عرضی
rib
گوشت دنده
gear
چرخ دنده
threads
دنده پیچ
cross-rib
دنده ی قوس
transmission
جعبه دنده
transmissions
جعبه دنده
chop
گوشت دنده
toothed wheel
چرخ دنده
longitudinal
دنده طولی
reverse gear
دنده معکوس
top radius
گردی سر دنده
timber
دنده عرضی
grooved
دنده دار
ribbed
دنده دار
cogs
دنده چرخ
thread
دنده پیچ
gear wheels
چرخ دنده ها
stick shift
دسته دنده
rib
دنده میله
cog wheels
چرخ دنده ها
cogwheels
چرخ دنده ها
cog
دنده چرخ
callers
شخصی که تقاضای تماس دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com