English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
mouthwash دهان شویه
mouthwashes دهان شویه
Other Matches
lotions شویه
lotion شویه
slaver گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal دهان دار وابسته به دهان
expired air method روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
slobbered اب دهان
mouth دهان
slobbering اب دهان
astomatal بی دهان
gob دهان
slobbers اب دهان
polystomatous دهان
polystome دهان
puss دهان
astomatous بی دهان
chops دهان
gobs دهان
unmuffle دهان
mouthed دهان
jibbed دهان
jibbing دهان
jibs دهان
saliva اب دهان
spittle اب دهان
potato box دهان
jib دهان
slobber اب دهان
OS دهان
mouths دهان
mouthing دهان
spit اب دهان خدو
gag دهان باز کن
stomatal وابسته به دهان
oral از راه دهان
stomatal دهان دار
gags دهان باز کن
gagged دهان باز کن
mouth-watering دهان آب انداز
stomatology دهان پزشکی
throat صدا دهان
widemouthed دهان باز
stomatitis ورم دهان
mouthed در دهان گذاشتن
orals از راه دهان
mouthing در دهان گذاشتن
stomatous دهان دار
mouths در دهان گذاشتن
fomalhaut دهان ماهی
spits اب دهان خدو
to shut up دهان بستن
mouth در دهان گذاشتن
stomatic شبیه دهان
toho دهان ببر
gagging دهان باز کن
throats صدا دهان
slobbered دهان را اب انداختن
slobber دهان را اب انداختن
openmouthed دهان باز
palates سقف دهان
palate سقف دهان
fetid گند دهان
stoma شکاف دهان
neb پوزه دهان
mouthy دهان دار
microstomous کوچک دهان
insalivate اب دهان زدن به
gymnostomous برهنه دهان
slobbering دهان را اب انداختن
astomatal فاقد دهان
reek بخار دهان
mum's the word <idiom> دهان قرص
halitosis گند دهان
rictus چاک دهان
scolds ادم بد دهان
scolded ادم بد دهان
scold ادم بد دهان
reeking بخار دهان
reeks بخار دهان
cyclostomate دهان گرد
cyclostomatous دهان گرد
slobbers دهان را اب انداختن
peroral از راه دهان
say a mouthful <idiom> حرف دهان پر کن
reeked بخار دهان
mouthpart زائده نزدیک دهان
screw up غنچه کردن دهان
orinasal از دهان و بینی درامده
paralysis of the face لغو یا کجی دهان
he has a loose tongue دهان لقی دارد
sound off مزه دهان کسیرافهمیدن
mush [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
cake-hole [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
pie hole [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
bazoo [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
yap [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
halitosis بدبویی دهان [پزشکی]
bad breath بدبویی دهان [پزشکی]
fetor oris بدبویی دهان [پزشکی]
dry mouth خشکی دهان [پزشکی]
dry mouth syndrome خشکی دهان [پزشکی]
gob [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
spiracular شبیه سوراخ دهان
stomatogastric وابسته به دهان ومعده
swearer ادم بد دهان وفحاش
to escape one's lips از دهان کسی در رفتن
toadfish ماهی دهان گشاددریایی
To muzzle the people. دهان مردم را بستن
throw to the wolves <idiom> به دهان گرگ انداختن
trap دهان [اصطلاح روزمره]
chops دهان [اصطلاح روزمره]
jaws دهان [اصطلاح روزمره]
maw دهان [اصطلاح روزمره]
xerostomia خشکی دهان [پزشکی]
gags دهان بند بستن
mugging ساده لوح دهان
drool اب از دهان تراوش شدن
drooled اب از دهان تراوش شدن
drooling اب از دهان تراوش شدن
drools اب از دهان تراوش شدن
ejaculate از دهان بیرون پراندن
ejaculated از دهان بیرون پراندن
mugs ساده لوح دهان
ejaculating از دهان بیرون پراندن
trap نیرنگ فریب دهان
mugged ساده لوح دهان
mug ساده لوح دهان
muzzle دهان بند دهنه
gagged دهان بند بستن
squiggles در دهان قرقره کردن
muzzled دهان بند دهنه
squiggle در دهان قرقره کردن
muzzles دهان بند دهنه
muzzling دهان بند دهنه
spit اب دهان پرتاب کردن
spits اب دهان پرتاب کردن
gagging دهان بند بستن
slobbers اب دهان روان ساختن
slobbering اب دهان روان ساختن
fullmouthed دارای دهان کامل
fish fag زن بدزبان یابد دهان
slobber اب دهان روان ساختن
fondants شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant شیرینی ای که در دهان اب میشود
blurt از دهان بیرون انداختن
slobbered اب دهان روان ساختن
gag دهان بند بستن
ejaculates از دهان بیرون پراندن
socket کام [سقف دهان]
aboral نقطه مقابل دهان
Wellington چکمه دهان گشاد
hagfish مارماهی دهان گرد
clump block قرقره دهان گشاد
living from hand to mouth <idiom> دست به دهان زندگی کردن
To sound someone out . To feel someones pulse . مزه دهان کسی را فهمیدن
gaping نگاه خیره با دهان باز
to gape با خیره دهان باز کردن
gape نگاه خیره با دهان باز
gaped نگاه خیره با دهان باز
Hand, foot and mouth disease [HFMD] بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
gapes نگاه خیره با دهان باز
a hand to mouth existence <idiom> دست به دهان زندگی کردن
he did not open his lips دهان نگشود سخن نگفت
aftertastes اثر و طعم غذا در دهان
cyclostomatous وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome جانور از راسته دهان گردان
hand to mouth reaction واکنش دست به دهان بردن
stomatitis ورم مخاط دهان ولثه
cyclostomate وابسته به جانور دهان گرد
aftertaste اثر و طعم غذا در دهان
saliva test ازمایش بزاق دهان اسب
muffling دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
slobbers تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
jump into the lion's mouth <idiom> خود را توی دهان افعی انداختن
bits میله فلزی داخل دهان اسب
canker sore زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
muffle دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffles دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
bit میله فلزی داخل دهان اسب
agape مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
slobbering تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
It melts in the mouth در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
To be flabbergasted (bewildered). انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
To do something the hard way . to do something in a roundabout way. لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
slobber تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
vibrissa سبیل وموی اطراف دهان حیوان
open hearth کوره فولاد سازی دهان باز
face hold گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
slobbered تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
foul hooked ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
granulose ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
respirator دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirators دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
gawp با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
To be a good conversationalist . دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
gaped خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com