Dictiornary-Farsi | دهن کجی نگاه ریایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
grimace	دهن کجی نگاه ریایی
grimaced	دهن کجی نگاه ریایی
grimaces	دهن کجی نگاه ریایی
grimacing	دهن کجی نگاه ریایی


Other Matches

dissimulative	ریایی
tartuffe	مقدس ریایی
tartufe	مقدس ریایی
sincerity	بی ریایی خلوص
candidly	از روی بی ریایی
trueness	بی ریایی حقیقی
naivety	بی ریایی خام دستی
naivete	بی ریایی خام دستی
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glance	نگاه نگاه مختصر
glances	نگاه نگاه مختصر
glanced	نگاه نگاه مختصر
simulacrum	شباهت ریایی شباهت تصنعی
by sight	از نگاه
gloatingly	با نگاه
glimpsed	نگاه کم
gander	: نگاه
glimpse	نگاه کم
look	نگاه
view	نگاه
leered	نگاه کج
i say	نگاه کن
glimpses	نگاه کم
looked	نگاه
glimpsing	نگاه کم
regarded	نگاه
regard	نگاه
look here	نگاه کن
observantion	نگاه
slant	نگاه کج
slanted	نگاه کج
slants	نگاه کج
leer	نگاه کج
leer	نگاه چپ
leered	نگاه چپ
ganders	: نگاه
regards	نگاه
leering	نگاه کج
leering	نگاه چپ
leers	نگاه چپ
looks	نگاه
leers	نگاه کج
retains	نگاه داشتن
keek	نگاه دزدانه
steely look	نگاه با اراده
leontief table	نگاه کنید به :
stares	رک نگاه کردن
gloatingly	با نگاه خیره
oeillade	نگاه عاشقانه
i say	نگاه کنید
stare	رک نگاه کردن
stared	رک نگاه کردن
look down	با نگاه از رو بردن
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
gazed	نگاه خیره
looker	نگاه کننده
gazing	نگاه خیره
leer	نگاه کج کردن
leers	نگاه دزدکی
leers	نگاه کج کردن
tenable	نگاه داشتنی
leering	نگاه کج کردن
leering	نگاه دزدکی
leered	نگاه کج کردن
leer	نگاه دزدکی
holders	نگاه دارنده
holder	نگاه دارنده
upholders	نگاه دارنده
upholder	نگاه دارنده
kept	نگاه داشته
voyeurs	نگاه کننده
voyeur	نگاه کننده
leered	نگاه دزدکی
glimpses	نگاه انی
gaze	نگاه خیره
glimpsing	نگاه انی
glimpses	نگاه سریع
glimpsed	نگاه سریع
glimpsed	نگاه انی
glimpse	نگاه سریع
glimpse	نگاه انی
to stop [doing something]	نگاه داشتن
gape seed	نگاه خیره
glimpsing	نگاه سریع
an intent look	یک نگاه مشتاقانه
gazes	نگاه خیره
glaringly	با نگاه خیره
retrospect	نگاه به گذشته
an am or ous glance	یک نگاه عاشقانه
an upward glance	نگاه سربالا
at a glance	بیک نگاه
at first sight	بیک نگاه
gapeseed	نگاه خیره
retaining	نگاه داشتن
tackle	نگاه داشتن
to give support to	نگاه داشتن
to catch a glimpse of	نگاه مختصرکردن
peeked	نگاه دزدانه
to lock out	نگاه داشتن
peeking	نگاه دزدانه
tackled	نگاه داشتن
tackles	نگاه داشتن
to look on with	نگاه کردن
squinny	کج کج نگاه کردن
to watch	نگاه کردن
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
retrospectively	با نگاه بگذشته
tackling	نگاه داشتن
stayed	نگاه داشتن
stay	نگاه داشتن
sees	نگاه کردن
eyeing	نگاه کردن
eye	نگاه کردن
to keep any one waiting	نگاه داشتن
peeks	نگاه دزدانه
to keep in	نگاه داشتن
squint	چپ نگاه کردن
to lay fast	نگاه داشتن
squinted	چپ نگاه کردن
eyes	نگاه کردن
eying	نگاه کردن
see	نگاه کردن
Peeping Toms	نگاه دزد
to dwell on	نگاه کردن
regarded	نگاه کردن
to hang up	نگاه داشتن
Peeping Tom	نگاه دزد
holds	نگاه داشتن
hold	نگاه داشتن
squints	چپ نگاه کردن
vide infara	را نگاه کنید
preservatize	نگاه داشتن
pryingly	با نگاه دقیق
stop	نگاه داشتن
stopped	نگاه داشتن
retrospection	نگاه به قهقرا
refrains	نگاه داشتن
refraining	نگاه داشتن
refrained	نگاه داشتن
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
to set eyes on	نگاه کردن
retained	نگاه داشتن
parthian glance	اخرین نگاه
retain	نگاه داشتن
refrain	نگاه داشتن
keeps	نگاه داشتن
keep	نگاه داشتن
peeper	نگاه کننده
sheep's eye	نگاه عاشقانه
sheep's eye	نگاه دزدکی
peek	نگاه دزدانه
come-ons	نگاه دعوتآمیز
come-on	نگاه دعوتآمیز
to put to a pause	نگاه داشتن
regard	نگاه کردن
oblong	نگاه ممتد
stops	نگاه داشتن
stopping	نگاه داشتن
regards	نگاه کردن
sheep's eyes	نگاه عاشقانه
shim	نظر یک نگاه
oblongs	نگاه ممتد
gazes	بادقت نگاه کردن
to look through ones fingers	نگاه دزدانه کردن
to look forward	نگاه کردن انتظارداشتن
gazing	خیره نگاه کردن
gazes	خیره نگاه کردن
to keep the pot boiling	کارهارادرجریان نگاه داشتن
gloat	خیره نگاه کردن
gaze	بادقت نگاه کردن
to look down	با نگاه مطیع کردن
gaze	خیره نگاه کردن
to look a bout	بهر سو نگاه کردن
to make eyes at	عاشقانه نگاه کردن
to lay up in a napkin	بی مصرف نگاه داشتن
to run through	نگاه اجمالی کردن در
to pick up oneself	خودرا نگاه داشتن
to stael a look	دزدانه نگاه کردن
gazed	خیره نگاه کردن
gazed	بادقت نگاه کردن
on ice <idiom>	دور نگاه داشتن
keek	نگاه دزدانه کردن
A blank look.	نگاه بی حالت ( بی روح )
journalize	دفترروزانه نگاه داشتن
it is in good keep	انراخوب نگاه میدارند
starer	دارای نگاه خیره
inurn	در فرف نگاه داشتن
squinny	زیرچشمی نگاه کردن
thumb one's nose <idiom>	با تنفر نگاه کردن
inshrine	با حرمت نگاه داشتن
She looked at me ashance .	نگاه کجی به من کرد
keep on	بازهم نگاه داشتن
kenning	نگاه قدرت بینایی
parthian glance	نگاه هنگام جدایی