English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
collyrium دوای قطره برای چشم
Other Matches
Many a little makes a mickle . قطره قطره جمع گرددوانگهی دریا شود
gutters اب رودار کردن قطره قطره شدن
gutter اب رودار کردن قطره قطره شدن
aborticide دوای جنین کش دوای سقط جنین
vomitive دوای قی
anodyne دوای مسکن
rubefacient دوای محمر
suppository دوای مقعدی
roborant دوای مقوی
diuresis دوای مدر
vermicide دوای ضد کرم
heal all دوای عام
developer دوای فهور
agrimony دوای جگر
developers دوای فهور
antiseptic دوای ضد عفونی
hepatica دوای جگر
antiseptics دوای ضد عفونی
snake oil دوای ضدزهرمار
adjuvant دوای ممد
antiphlogistic دوای ضد ورم
fixer دوای ثبوت عکاسی
agglutinate دوای التیام اور.
antacid دوای ضد ترشی معده
consolidant دوای التیام زخم
heal all دوای همه درد
overdoses دوای زیاد خوردن
overdose دوای زیاد خوردن
metol دوای فهور فیلم
antasthmatic دوای تنگی نفس
allheal دوای عام سنبل الطیب
electuary معجون خمیردارو دوای قندی
galenical دوای نباتی داروی جالینوسی
quacked صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
succedaneum دوایی که بجای دوای دیگر تجویز شود
quack صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
drop قطره
dropped قطره
dropping قطره
drib یک قطره
driblet قطره
drop point قطره
drops قطره
blob قطره
minim قطره
minims قطره
gobbets قطره
gobbet قطره
goblets قطره
gutty قطره قطره
goblet قطره
blobs قطره
globs قطره
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
glob قطره
gutta قطره
dripping قطره
droppings قطره
placebos دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
placebo دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
droplet ریز قطره
droplets قطره کوچک
the very last drop اخرین قطره
droppers قطره چکان
guttiform قطره مانند
raindrop قطره باران
raindrops قطره باران
guttula قطره خرد
droplets ریز قطره
dropwise قطره وار
dropping tube قطره چکان
drip pan قطره چکان
teardrop قطره اشک
droplet قطره کوچک
teardrops قطره اشک
dropper قطره چکان
eardrop قطره گوش
drops {pl} قطره والریان [داروسازی]
valerian قطره والریان [داروسازی]
glob قطره کوچک گلبول
globs قطره کوچک گلبول
eyedropper قطره چکان چشم
oil drop experiment آزمایش قطره روغن [فیزیک]
drops قطره سقوط کردن کم کنید
dropping قطره سقوط کردن کم کنید
millikan oil drop experiment ازمایش قطره روغن میلیکان
drop قطره سقوط کردن کم کنید
Eye ( ear , nose ) drops . قطره چشم ( گوش و بینی )
dropped قطره سقوط کردن کم کنید
He emptied the glass to the last drop . لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
a drop in the ocean <idiom> قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
Only a drop in the bucket ( ocean) . قطره ای دردریا است (بسیار نا چیز )
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
anarthritic علاج نقرس دوای نقرس
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
opens سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
FDDI اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratches حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
scratch حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammar امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
feedback اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
HTTP دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammars امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
beta range حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
labor of love <idiom> انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
cues پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cue پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
phoneme برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
hybrid circuit ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
compiler اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
I am here for a language course من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
point of presence شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
pc file iii یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
eight ball billiard تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
dithering ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
warm up اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
monitors صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com