Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (37 milliseconds)
English
Persian
revalue
دوباره ارزیابی کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن
reappraised
دوباره ارزیابی کردن
reappraises
دوباره ارزیابی کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
Other Matches
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
inspect
ارزیابی کردن
look into
ارزیابی کردن
survey
ارزیابی کردن
survey
ارزیابی کردن
assesses
ارزیابی کردن
evaluating
ارزیابی کردن
evaluates
ارزیابی کردن
evaluate
ارزیابی کردن
investigate
ارزیابی کردن
assessing
ارزیابی کردن
explore
ارزیابی کردن
examine
ارزیابی کردن
surveys
ارزیابی کردن
enquire into
ارزیابی کردن
determine
ارزیابی کردن
surveyed
ارزیابی کردن
check
ارزیابی کردن
bolt
[examine]
ارزیابی کردن
make an evaluation
ارزیابی کردن
assess
ارزیابی کردن
study
ارزیابی کردن
dissect
[analyse]
ارزیابی کردن
analyse
[British]
ارزیابی کردن
appraises
ارزیابی کردن
appraised
ارزیابی کردن
appraise
ارزیابی کردن
scrutinize
ارزیابی کردن
rates
ارزیابی کردن
rate
ارزیابی کردن
appraising
ارزیابی کردن
evaluate
ارزیابی کردن
assessed
ارزیابی کردن
evaluated
ارزیابی کردن
assay
ارزیابی کردن
analyze
[American]
ارزیابی کردن
assesses
جریمه کردن ارزیابی
rate
سرعت ارزیابی کردن
aims
ارزیابی کردن شمردن
rates
سرعت ارزیابی کردن
aimed
ارزیابی کردن شمردن
assessed
جریمه کردن ارزیابی
appraisals
تقویم ارزیابی کردن
assess
جریمه کردن ارزیابی
appraisal
تقویم ارزیابی کردن
assessing
جریمه کردن ارزیابی
aim
ارزیابی کردن شمردن
valuate
ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
evaluation
ارزیابی کردن تقویم اخبار
estimate
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating
تخمین زدن ارزیابی کردن
evaluations
ارزیابی کردن تقویم اخبار
estimates
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated
تخمین زدن ارزیابی کردن
rates
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
pert
Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
overrate
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relays
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refill
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
replenished
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
refills
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
refresh
دوباره پر کردن
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
rephrase
دوباره عبارتبندی کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
revising
دوباره چاپ کردن
rescheduled
دوباره برنامهریزی کردن
reexamine
دوباره امتحان کردن
rescheduling
دوباره برنامهریزی کردن
rephrased
دوباره عبارتبندی کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
reinstall
دوباره برقرار کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
reliving
دوباره تجربه کردن
reactivates
دوباره فعال کردن
reimport
دوباره وارد کردن
reschedules
دوباره برنامهریزی کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
recondition
دوباره درست کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
reschedule
دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing
دوباره عبارتبندی کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
rewires
دوباره سیمکشی کردن
reforge
دوباره جعل کردن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
reconditions
دوباره درست کردن
retrocede
دوباره واگذار کردن
revise
دوباره چاپ کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
revises
دوباره چاپ کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
rephrases
دوباره عبارتبندی کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
re strain
دوباره صاف کردن
re sort
دوباره جور کردن
re paving
دوباره فرش کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
resurface
دوباره روکاری کردن
re form
دوباره درست کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
resurfaces
دوباره روکاری کردن
recommit
دوباره زندان کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
republish
دوباره منتشر کردن
republish
دوباره چاپ کردن
redeveloped
دوباره پیشرفته کردن
resurfaced
دوباره روکاری کردن
redeliver
دوباره مستخلص کردن
redeveloping
دوباره پیشرفته کردن
re export
دوباره صادر کردن
resorb
دوباره جذب کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
redistributes
دوباره پخش کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
reengage
دوباره استخدام کردن
redistributing
دوباره پخش کردن
relive
دوباره تجربه کردن
relived
دوباره تجربه کردن
restart
روشن کردن دوباره
relives
دوباره تجربه کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
redistributed
دوباره پخش کردن
redistribute
دوباره پخش کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
re establish
دوباره برپا کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
retakes
دوباره تسخیر کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
redevelops
دوباره پیشرفته کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
remonetize
دوباره رایج کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
cold start
دوباره روشن کردن
reopen
دوباره باز کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
reopening
دوباره باز کردن
reopens
دوباره باز کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
back fill
عمل دوباره پر کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
regains
دوباره تصرف کردن
oversrike
دوباره چاپ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com