Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
recreative
دوباره ایجاد کننده
Other Matches
worker
ایجاد کننده
causer
ایجاد کننده
originative
ایجاد کننده
resorbent
دوباره جذب کننده
reproducer
دوباره تولید کننده
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
swisher
ایجاد کننده صدای فش فش
thallogenous
ایجاد کننده تالیوم
siliciferous
ایجاد کننده سیلیکون
goiterogenic
ایجاد کننده گواتر
goitrogenic
ایجاد کننده گواتر
genesis
پسوند بمعنی ایجاد کننده
hypnogenetic
ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
integrator
ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
neurogenic
ایجاد کننده بافت عصبی
seminiferous
ایجاد کننده بذر یا نطفه
tetanic
داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
goitrogenic
ایجاد کننده تورم غده تیروئید
snow machine
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
carries
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carrying
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carried
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
signing on
فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
carry
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
countervailing power
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
feep
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
deletion
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
carried
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carry
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
Hayes Corporation
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carries
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carried
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carrying
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
cascade carry
وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
bulk
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
on more
دوباره
continually
دوباره و دوباره
bis
دوباره
revet
دوباره
anew
دوباره
de novo
دوباره
again
دوباره
afresh
دوباره
reassemble
دوباره سوارکردن
rejoins
دوباره پیوستن به
rejoining
دوباره پیوستن به
rejoined
دوباره پیوستن به
refilled
دوباره پر کردن
reproductions
تولید دوباره
retransmit
دوباره فرستادن
recapture
دوباره تسخیرکردن
refilled
دوباره پرکردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
recaptured
دوباره تسخیرکردن
reassembled
دوباره سوارکردن
refill
دوباره پرکردن
replenish
دوباره پر کردن
reproducer
دوباره تولیدکننده
refill
دوباره پر کردن
recapturing
دوباره تسخیرکردن
rewrites
دوباره نوشتن
recaptures
دوباره تسخیرکردن
replenishes
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
second check
بررسی دوباره
fox message
پیام دوباره
reassembling
دوباره سوارکردن
reproduction
تولید دوباره
refills
دوباره پر کردن
reassembles
دوباره سوارکردن
replenished
دوباره پر کردن
refills
دوباره پرکردن
reproduces
دوباره تولیدکردن
rebirth
تولد دوباره
resorption
بلع دوباره
restart
شروع دوباره
rewriting
دوباره نوشتن
refreshed
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
rejoin
دوباره پیوستن به
rewriting
دوباره نویسی
rewrote
دوباره نوشتن
revest
دوباره گماشتن
rewrote
دوباره نویسی
reissue
دوباره منتشرکردن
reissued
دوباره منتشرکردن
reissues
دوباره منتشرکردن
resells
دوباره فروختن
resold
دوباره فروختن
refreshingly
دوباره سازی
refresh
دوباره پر کردن
rewrites
دوباره نویسی
resurge
دوباره برخاستن
refilling
دوباره پرکردن
refilling
دوباره پر کردن
reproduced
دوباره تولیدکردن
reproduce
دوباره تولیدکردن
reconstruction
دوباره سازی
rewritten
دوباره نویسی
resell
دوباره فروختن
repullulate
دوباره درامدن
reconstructions
دوباره سازی
rewrite
دوباره نوشتن
reselling
دوباره فروختن
rewrite
دوباره نویسی
resorb
دوباره بعلیدن
rewriter
دوباره نویس
refreshing
دوباره سازی
rewake
دوباره برانگیختن
reissuing
دوباره منتشرکردن
to come again
دوباره امدن
re echo
دوباره برگرداندن
re count
دوباره شمردن
re construction
دوباره سازی
digamy
عروسی دوباره
rewritten
دوباره نوشتن
re-ran
دوباره دویدن
re-run
دوباره دویدن
re-running
دوباره دویدن
re-runs
دوباره دویدن
re edify
دوباره ساختن
reedify
دوباره ساختن
repeat
دوباره گفتن
twice born
دوباره زاد
replenishment
دوباره پرکردن
re fuse
دوباره گداختن
repeats
دوباره ساختن
repeats
دوباره گفتن
re establishment
دوباره برقرارسازی
repeat
دوباره ساختن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
plerosis
دوباره پرشدن
remakes
دوباره سازی
rework
دوباره ورزیدن
retaking
دوباره گرفتن
retakes
دوباره گرفتن
retaken
دوباره گرفتن
retake
دوباره گرفتن
reseats
دوباره نشاندن
reseating
دوباره نشاندن
reseated
دوباره نشاندن
reworked
دوباره ورزیدن
remake
دوباره سازی
once more
دوباره باردیگر
A fresh lease of life.
عمر دوباره
encore
دوباره بنوازید
encores
دوباره بنوازید
redevelop
دوباره فاهرکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com