English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
reenlistment دوباره به خدمت فراخواندن
Other Matches
drafts به خدمت فراخواندن
drafted به خدمت فراخواندن
draft به خدمت فراخواندن
reactivated دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivates دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivating دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivate دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
duty assignment واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
wait on خدمت رسیدن و خدمت کردن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
dishonorable discharge اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
elicit فراخواندن
elicits فراخواندن
eliciting فراخواندن
elicited فراخواندن
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
evocate فراخواندن برگرداندن
to summon somebody back کسی را فراخواندن
to ring up با زنگ فراخواندن
to call somebody back کسی را فراخواندن
preconize بنام فراخواندن
to order somebody back کسی را فراخواندن
to bring somebody back کسی را فراخواندن
to recall somebody کسی را فراخواندن
evoke فراخواندن برگرداندن
evoking فراخواندن برگرداندن
evokes فراخواندن برگرداندن
recall فراخواندن معزول کردن
muster لیست اسامی فراخواندن
recalled فراخواندن معزول کردن
mustered لیست اسامی فراخواندن
mustering لیست اسامی فراخواندن
recalls فراخواندن معزول کردن
musters لیست اسامی فراخواندن
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
call for tender برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
summon فراخواندن احضار قانونی کردن
summoned فراخواندن احضار قانونی کردن
wait upon پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
to invite somebody to do something کسی را برای انجام کاری فراخواندن
to serve a subpoena on با خواست برگ فراخواندن احضاریه برای
subpoena کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenas کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaed کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaing کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
sorb خدمت
office خدمت
offices خدمت
duty خدمت
on service سر خدمت
on duty سر خدمت
service خدمت
serviced خدمت
duty station محل خدمت
extra duty خدمت اضافی
exempt from duty معاف از خدمت
veteran service خدمت سربازی
servants پیش خدمت
on duty درحین خدمت
bad conduct discharge اخراج از خدمت
be off one's duty سر خدمت نبودن
breach of duty ترک خدمت
shore duty خدمت ساحل
carded for record از خدمت صف معاف
chancery در ان خدمت میکند
personal service خدمت شخصی
one's service خدمت یکسره
compulsory service خدمت وفیفه
public service خدمت بجامعه
active federal service خدمت کادر
serves خدمت کردن
general discharge خاتمه خدمت
au pairs خدمت تهاتری
au pair خدمت تهاتری
serve خدمت کردن به
in service به خاطر خدمت
sea duty خدمت دریا
shipmate هم خدمت درناو
serves خدمت کردن به
serves در خدمت بودن
service calls شیپور خدمت
service uniform اونیفرم خدمت
service stairs پلکان خدمت
service obligation تضمین خدمت
service medal نشان خدمت
service contract قرارداد خدمت
served خدمت کردن به
served در خدمت بودن
ministration اداره خدمت
ministrant خدمت کننده
while on duty حین خدمت
ready for duty اماده خدمت
record of service سابقه خدمت
half pay حق انتظار خدمت
to wait خدمت رسیدن
honorable service خدمت با افتخار
serve خدمت کردن
serve در خدمت بودن
served خدمت کردن
information service خدمت اطلاعاتی
service cap کلاه خدمت
desertion ترک خدمت
desertion فرار از خدمت
attendances خدمت ملازمت
ministers خدمت کردن
national service خدمت ملی
obliging اماده خدمت
off duty خارج از خدمت
military service خدمت نظامی
attendance خدمت ملازمت
servant پیش خدمت
casket کلاه خدمت
active service خدمت کادرثابت
dismissal اخراج از خدمت
conscription خدمت اجباری
dismissals اخراج از خدمت
caskets کلاه خدمت
minister خدمت کردن
serves خدمت ارتشی کردن
service bar مدال یا نشان خدمت
arrivals حضور در خدمت فرستی
leave of absence ایام ترک خدمت
leaves of absence ایام ترک خدمت
effective سرباز اماده به خدمت
service ribbon لنت نشان خدمت
service contract قرارداد انجام خدمت
arrival حضور در خدمت فرستی
preservice training کاراموزی پیش از خدمت
selective service خدمت داوطلبانه نظام
serve خدمت ارتشی کردن
liable to military service مشمول خدمت وفیفه
permanent duty station محل خدمت دایمی
served خدمت انجام دادن
active service خدمت زیر پرچم
served خدمت ارتشی کردن
serves خدمت انجام دادن
rewardable جبران خدمت اجر
serve خدمت انجام دادن
bronze service star نشان خدمت برنزی
efective واجدصلاحیت برای خدمت
layoffs خاتمه دادن به خدمت
draft order [American English] دستور به خدمت [سربازی]
layoff خاتمه دادن به خدمت
active duty خدمت کادر ثابت
duty ماموریت خدمت نگهبانی
exit interview مصاحبه پایان خدمت
desertion ترک خدمت کردن
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
distinguished service cross نشان صلیب خدمت
reward جبران خدمت اجر
certificate of service تصدیق نامه خدمت
rewarded جبران خدمت اجر
conscientious objection خودداری از خدمت سربازی
d. certificate ورقه پایان خدمت
day of duty تعداد روزهای خدمت
desert from military service فراری از خدمت نظام
rewards جبران خدمت اجر
distinguished service cross نشان خدمت ممتاز
au pairs وابسته به مبادلهی خدمت
au pair وابسته به مبادلهی خدمت
to bear arms خدمت نظام کردن
military service خدمت زیر پرچم
military service خدمت نظام وفیفه
honorable service خدمت افتخار امیز
in serving training اموزش ضمن خدمت
to serve in the ranks خدمت سربازی کردن
on-the-job training آموزش ضمن خدمت
i am at your service در خدمت شما هستم
rotas جدول نوبت خدمت
rota جدول نوبت خدمت
inbearing فضولانه حاضر خدمت
inbearing ناخوانده حاضر خدمت
servitude خدمت اجباری رعیتی
walking papers ورقه خاتمه خدمت
to serve in the army درارتش خدمت کردن
walking ticket ورقه خاتمه خدمت
gun book دفترچه خدمت توپ
national service خدمت نظام وظیفه
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
change of station انتقال تعویض محل خدمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com