Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
Search result with all words
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
Other Matches
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
recapitulations
تکرار
epanalepsis
تکرار
recapitulation
تکرار
frequence
تکرار
frequentation
تکرار
recidivism
تکرار
frequentness
تکرار
ingemination
تکرار
iterance
تکرار
iteration
تکرار
rehearsals
تکرار
reiteration
تکرار
renewals
تکرار
renewal
تکرار
repeat
تکرار
repeats
تکرار
practising
تکرار
practises
تکرار
practise
تکرار
repetitions
تکرار
frequencies
تکرار
frequency
تکرار
tautology
تکرار
tautologies
تکرار
practicing
تکرار
repetition
تکرار
duplication
تکرار
reduplication
تکرار
replication
تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
rehearsal
تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
often
<adv.>
به تکرار
practice
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
recurred
تکرار شدن
repeat
تکرار کردن
recurs
تکرار شدن
repeat
تکرار کنید
repeat
تکرار تجدید
to repeat oneself
تکرار شدن
tautologic
بیهوده تکرار کن
repetition of position
تکرار وضعیت
repetitous
تکرار کننده
use
تکرار ممارست
reptition compulstion
وسواس تکرار
replication
پاسخگویی تکرار
recur
تکرار شدن
replicating
تکرار کردن
uses
تکرار ممارست
merism
تکرار متشابهات
reiterate
تکرار کردن
reiterated
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
reiterating
تکرار کردن
renewing
تکرار کردن
renews
تکرار کردن
repeats
تکرار کردن
replicate
تکرار کردن
renew
تکرار کردن
repeats
تکرار تجدید
replicated
تکرار کردن
replicates
تکرار کردن
repeats
تکرار کنید
repetition of an act
تکرار کاری
pulse repetition
تکرار ضربان
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
typematic key
کلید تکرار
repeat key
کلید تکرار
repeat counter
شمارنده تکرار
ibidem
تکرار میشود
ingeminate
تکرار کردن
iterable
تکرار کردنی
iterate
تکرار کردن
iterative
تکرار کننده
iterative
تکرار شده
frequents
تکرار شونده
frequenting
تکرار شونده
frequented
تکرار شونده
palilogy
تکرار تاکیدی
frequent
تکرار شونده
pleonasm
تکرار بیمورد
pulse repetition
تکرار تپش
repeatability
قابلیت تکرار
iterant
تکرار کننده
repeatable
قابل تکرار
auto repeat
خود تکرار
rehearsal
تکرار عملیات
circular frequency
تکرار دورانی
rehearsal
تکرار مجدد
rehearsals
تکرار عملیات
repetitions
باز گو تکرار
rehearsals
تکرار مجدد
repetition
باز گو تکرار
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
recidivism
تکرار جرم
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
repeater
تکرار کننده
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
polysyndeton
تکرار حرف ربط
duplication check
مقابله از راه تکرار
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
repeat action key
کلید تکرار عمل
spaced repetition
تکرار فاصله دار
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
to make repeat
وادار به تکرار کردن
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
overeun error
خطای تکرار شده
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
recapitulations
تکرار رشدو نمو
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
recapitulation
تکرار رشدو نمو
recidivist
عامل تکرار جرم
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
recidivist
تکرار کننده جرم
recidivists
تکرار کننده جرم
recidivists
عامل تکرار جرم
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging
تکرار نام یا علامت تجارتی
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
to repeat oneself
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
superfix
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
looped
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
brush up on something
<idiom>
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
loops
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
looped
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
cycles
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com