English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (24 milliseconds)
English Persian
reorganised دوباره سازمان دادن
reorganises دوباره سازمان دادن
reorganising دوباره سازمان دادن
reorganize دوباره سازمان دادن
reorganized دوباره سازمان دادن
reorganizes دوباره سازمان دادن
reorganizing دوباره سازمان دادن
Other Matches
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
structure سازمان سازمان دادن
structuring سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
formation سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization of the ground سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
organize سازمان دادن ارایش دادن
organises سازمان دادن ارایش دادن
organising سازمان دادن ارایش دادن
organizing سازمان دادن ارایش دادن
organizes سازمان دادن ارایش دادن
tailor سازمان دادن
organize سازمان دادن
organises سازمان دادن
organizing سازمان دادن
tailors سازمان دادن
organising سازمان دادن
organizes سازمان دادن
distributions سازمان دادن پراکندگی تیر
distribution سازمان دادن پراکندگی تیر
to shake up [a company] <idiom> سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
reshuffle تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
forming up تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
de scramble سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
renders دوباره دادن
repiece دوباره سر هم دادن
render دوباره دادن
rendered دوباره دادن
embolden دوباره نیرو دادن
encourage دوباره نیرو دادن
elate دوباره نیرو دادن
repeats دوباره انجام دادن
hearten دوباره نیرو دادن
reanimate دوباره نیرو دادن
redoes دوباره انجام دادن
countenance [encourage] دوباره نیرو دادن
rework دوباره انجام دادن
reworked دوباره انجام دادن
redoing دوباره انجام دادن
reworking دوباره انجام دادن
reworks دوباره انجام دادن
redid دوباره انجام دادن
redone دوباره انجام دادن
redo دوباره انجام دادن
repeat دوباره انجام دادن
reassured دوباره اطمینان دادن
reorder دوباره سفارش دادن
regorge دوباره قورت دادن
reanimate دوباره نیرو دادن
reassure دوباره اطمینان دادن
reassures دوباره اطمینان دادن
redeliver دوباره تحویل دادن
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
reassure دوباره قوت قلب دادن
reassures دوباره قوت قلب دادن
re lay دوباره گذاردن یا قرار دادن
reassured دوباره قوت قلب دادن
to make over انتقال دادن دوباره ساختن
make over انتقال دادن دوباره ساختن
reappraises دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethink دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinking دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraised دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraise دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
pick up <idiom> ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
rethought دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraising دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
aftercrop حصاد دوم دوباره حاصل دادن
rethinks دوباره مورد تفکر قرار دادن
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
unit emplaning در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
organism سازمان
organisms سازمان
machinery سازمان
system سازمان
departments سازمان
department سازمان
organization سازمان
inst سازمان
organisations سازمان
systems سازمان
structuring سازمان
structures سازمان
structure سازمان
activity سازمان
organizations سازمان
activities سازمان
institution سازمان
organisations سازمان بندی
table of organization جدول سازمان
systems مجموعه سازمان
social organization سازمان اجتماعی
clandestine سازمان پنهانی
visual organization سازمان دیداری
labor service سازمان کار
charity organization سازمان خیریه
planning organization سازمان برنامه
system مجموعه سازمان
nonprofit organization سازمان غیرانتفاعی
economic organization سازمان اقتصادی
counterintelligence سازمان ضد جاسوسی
task organization سازمان رزمی
organization chart لوحه سازمان
data organization سازمان داده ها
file organization سازمان پرونده
file organization سازمان فایل
force structure سازمان یکانها
reorganization تجدید سازمان
organization سازمان بندی
organizational مربوط به سازمان
sensory organization سازمان حسی
unit structure سازمان یکان
United Nations سازمان ملل
physiques سازمان بدن
labor organization سازمان کارگری
organizations سازمان بندی
foundation سازمان خیریه
physique سازمان بدن
organized سازمان یافته
board of inspection and survey سازمان بازرسی
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
organize بازار سازمان یافته
organizes بازار سازمان یافته
restructure تجدید سازمان کردن
organising بازار سازمان یافته
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
type table نوع جدول سازمان
organized سازمان داده شده
composition ارایش یکان سازمان
chief programmer سازمان برنامه نویسی
direct مدیریت یا سازمان دهی
organises بازار سازمان یافته
restructured تجدید سازمان کردن
cadres اعضای یک سازمان نظامی
association for women in computing سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
cento سازمان پیمان مرکزی
advance organizer پیش سازمان دهنده
tribalism سازمان وتشکیلات قبیلهای
economic reorganization تجدید سازمان اقتصادی
directs مدیریت یا سازمان دهی
restructures تجدید سازمان کردن
organizing بازار سازمان یافته
directed مدیریت یا سازمان دهی
compositions ارایش یکان سازمان
infrastructure سازمان زیر سازی
cadre اعضای یک سازمان نظامی
task organization سازمان برای رزم
food and agricultural organization سازمان خواروبار وکشاورزی
united nations organization سازمان ملل متحد
world health organization سازمان بهداشت جهانی
United Nations سازمان ملل متحد
organized market بازار سازمان یافته
reorganization تجدید سازمان کردن
reorganize تجدید سازمان کردن
reorganized تجدید سازمان کردن
u.n. سازمان ملل متحد
reorganising تجدید سازمان کردن
direction سازمان دهی یامدیریت
the church e. سازمان قانونی کلیسا
hiring hall اژانس یا سازمان کاریابی
social security organization سازمان تامین اجتماعی
geological survey سازمان زمین شناسی
reform اصلاحات تجدید سازمان
reforms اصلاحات تجدید سازمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com