English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
reorder دوباره سفارش دادن
Other Matches
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
send away for سفارش دادن
indents سفارش دادن
order سفارش دادن
indenting سفارش دادن
call the shots <idiom> سفارش دادن
indent سفارش دادن
place an order سفارش دادن
order سفارش دادن دستور دادن
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
order دستور دادن سفارش
to book something چیزی را سفارش دادن
engages از پیش سفارش دادن
bespeak ازپیش سفارش دادن
engage از پیش سفارش دادن
order سفارش دادن تنظیم کردن
order سفارش دادن کالا یا جنس
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
procurement lead time زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
lead time مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
renders دوباره دادن
repiece دوباره سر هم دادن
rendered دوباره دادن
render دوباره دادن
redoing دوباره انجام دادن
redo دوباره انجام دادن
reorganising دوباره سازمان دادن
redoes دوباره انجام دادن
redone دوباره انجام دادن
reworked دوباره انجام دادن
reorganised دوباره سازمان دادن
reorganises دوباره سازمان دادن
rework دوباره انجام دادن
reworking دوباره انجام دادن
reanimate دوباره نیرو دادن
countenance [encourage] دوباره نیرو دادن
encourage دوباره نیرو دادن
hearten دوباره نیرو دادن
reorganized دوباره سازمان دادن
reorganize دوباره سازمان دادن
reanimate دوباره نیرو دادن
repeats دوباره انجام دادن
embolden دوباره نیرو دادن
elate دوباره نیرو دادن
regorge دوباره قورت دادن
reorganizing دوباره سازمان دادن
reorganizes دوباره سازمان دادن
redid دوباره انجام دادن
reassures دوباره اطمینان دادن
reassure دوباره اطمینان دادن
redeliver دوباره تحویل دادن
reworks دوباره انجام دادن
reassured دوباره اطمینان دادن
repeat دوباره انجام دادن
re lay دوباره گذاردن یا قرار دادن
reassure دوباره قوت قلب دادن
reassured دوباره قوت قلب دادن
reassures دوباره قوت قلب دادن
make over انتقال دادن دوباره ساختن
to make over انتقال دادن دوباره ساختن
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
aftercrop حصاد دوم دوباره حاصل دادن
reappraising دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethinks دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraise دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethinking دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethink دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraised دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethought دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraises دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
pick up <idiom> ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reference سفارش
indent سفارش
order سفارش
indents سفارش
enjoinment سفارش
indenting سفارش
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
enjoins سفارش کردن به
trial order سفارش ازمایشی
commendation سفارش تقدیر
back order سفارش معوق
enjoining سفارش کردن به
blanket order سفارش کلی
engaged سفارش شده
outwork سفارش به بیرون
modification order سفارش اصلاحی
conditional order سفارش مشروط
enjoin سفارش کردن به
acknowledgement of order تایید سفارش
Put in a good word for me. سفارش من رابکن
enjoined سفارش کردن به
economic order quantity حد مطلوب سفارش
asking and ordering درخواست و سفارش
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
factory order سفارش ساخت
ordering سفارش دهی
acknowledgement of order تصدیق سفارش
letter of recommendation سفارش نامه
order دستور سفارش
processing of the order انجام سفارش
order format قالب سفارش
purchase order سفارش خرید
order for goods سفارش کالا
indenting سفارش درخواست کردن
reorder level سطح سفارش مجدد
reorder cost هزینه سفارش مجدد
reorder point نقطه سفارش مجدد
re order سفارش دوم باره
indenting سفارش رسیده از خارج
indents سفارش درخواست کردن
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
indents سفارش رسیده از خارج
reorder interval زمان بین دو سفارش
indent سفارش رسیده از خارج
dispatch order سفارش حمل سریع
indent سفارش درخواست کردن
ordered سفارش داده شده
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
lead time زمان انجام سفارش
order processing time زمان انجام سفارش
custom made سفارش داده شده
order processing time مدت انجام سفارش
order time زمان سفارش کالا
custom-made سفارش داده شده
outwork سفارش به خارج از شرکت
open indent سفارش خرید باز
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indent سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting سفارش خرید از کشور بیگانه
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
testimonials سفارش وتوصیه رضایت نامه
mail order سفارش کالا بوسیله پست
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
indents سفارش خرید از کشور بیگانه
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
a la carte جداجدا سفارش داده شده.
testimonial سفارش وتوصیه رضایت نامه
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
open indent سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
mail order سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
cash with order پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvasses مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvasses جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
standing orders دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
consented اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
on more دوباره
afresh دوباره
de novo دوباره
revet دوباره
continually دوباره و دوباره
bis دوباره
anew دوباره
again دوباره
replenish دوباره پر کردن
recaptured دوباره تسخیرکردن
rewrites دوباره نوشتن
refilled دوباره پرکردن
recapture دوباره تسخیرکردن
reedify دوباره ساختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com