Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
retry
دوباره محاکمه کردن
Other Matches
trial
محاکمه محاکمه کردن
trials
محاکمه محاکمه کردن
try by martial law
به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
new trial
محاکمه جدید تجدید محاکمه
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
tries
محاکمه کردن
try
محاکمه کردن
jurisdiction
محاکمه کردن
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
to put somebody on trial
کسی را محاکمه کردن
court-martial
دردیوان حرب محاکمه کردن
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
lynches
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynch
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
probate
محاکمه کردن استنطاق کردن
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
refresh
دوباره پر کردن
refill
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
refills
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
replenishes
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
trials
محاکمه
trial at the bar
محاکمه
legal procedure
محاکمه
hearing
محاکمه
case
محاکمه
cases
محاکمه
hearings
محاکمه
jurisdiction
محاکمه
court procedure
محاکمه
trial
محاکمه
redistributing
دوباره پخش کردن
reimport
دوباره وارد کردن
recollected
دوباره جمع کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
recollect
دوباره جمع کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
republish
دوباره چاپ کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
remonetize
دوباره رایج کردن
recollecting
دوباره جمع کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
recollects
دوباره جمع کردن
reinstate
دوباره برقرار کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
reinstated
دوباره برقرار کردن
republish
دوباره منتشر کردن
reinstates
دوباره برقرار کردن
reinstating
دوباره برقرار کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
redistributes
دوباره پخش کردن
re establish
دوباره برپا کردن
resurfaces
دوباره روکاری کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
regaining
دوباره تصرف کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
relive
دوباره تجربه کردن
oversrike
دوباره چاپ کردن
regain
دوباره تصرف کردن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
reinstall
دوباره برقرار کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
regains
دوباره تصرف کردن
revalue
دوباره ارزیابی کردن
regained
دوباره تصرف کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
redistributed
دوباره پخش کردن
redirects
دوباره راهنمایی کردن
redirecting
دوباره راهنمایی کردن
redirected
دوباره راهنمایی کردن
redirect
دوباره راهنمایی کردن
recommit
دوباره زندان کردن
redistribute
دوباره پخش کردن
reforge
دوباره جعل کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
reliving
دوباره تجربه کردن
relived
دوباره تجربه کردن
reconditions
دوباره درست کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
reactivates
دوباره فعال کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
rewires
دوباره سیمکشی کردن
resorb
دوباره جذب کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
back fill
عمل دوباره پر کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
recondition
دوباره درست کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
relives
دوباره تجربه کردن
reproduce
دوباره چاپ کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
reorganizing
دوباره متشکل کردن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
cold start
دوباره روشن کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
rebuild
دوباره ساختمان کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
rebuilds
دوباره ساختمان کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
resurfaced
دوباره روکاری کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
revisit
دوباره ملاقات کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
restart
روشن کردن دوباره
retakes
دوباره تسخیر کردن
revisits
دوباره ملاقات کردن
reproduced
دوباره چاپ کردن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
rejuvenate
دوباره جوان کردن
revisited
دوباره ملاقات کردن
retaking
دوباره تسخیر کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
re examine
دوباره بازپرسی کردن
re form
دوباره درست کردن
reengage
دوباره استخدام کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
rephrases
دوباره عبارتبندی کردن
reschedules
دوباره برنامهریزی کردن
re-examined
دوباره بازپرسی کردن
revise
دوباره چاپ کردن
reopened
دوباره باز کردن
re-examines
دوباره بازپرسی کردن
re export
دوباره صادر کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
revises
دوباره چاپ کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
reopens
دوباره باز کردن
reexamine
دوباره امتحان کردن
rephrased
دوباره عبارتبندی کردن
remarries
دوباره عروسی کردن
rescheduling
دوباره برنامهریزی کردن
revising
دوباره چاپ کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
rephrase
دوباره عبارتبندی کردن
reopening
دوباره باز کردن
rescheduled
دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing
دوباره عبارتبندی کردن
remarried
دوباره عروسی کردن
reappraised
دوباره ارزیابی کردن
reappraises
دوباره ارزیابی کردن
remarry
دوباره عروسی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com