Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English
Persian
rearm
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearmed
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearms
دوباره مسلح شدن یا کردن
Other Matches
rearmament
دوباره مسلح شدن
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
equip
مسلح کردن
cocking
مسلح کردن
arm
مسلح کردن
reinforce
مسلح کردن
reenforce
مسلح کردن
reinforces
مسلح کردن
cocks
مسلح کردن
cock
مسلح کردن
weapon
مسلح کردن
forcing
مسلح کردن
arming
مسلح کردن
enarm
مسلح کردن
force
مسلح کردن
equips
مسلح کردن
armement
مسلح کردن
equipping
مسلح کردن
forces
مسلح کردن
weapons
مسلح کردن
garnishes
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
disarmament
غیر مسلح کردن
forearms
از پیش مسلح کردن
disarm
غیر مسلح کردن
disarmed
غیر مسلح کردن
disarms
غیر مسلح کردن
deactivated
غیر مسلح کردن
forearm
از پیش مسلح کردن
actuate
مسلح کردن مین
deactivate
غیر مسلح کردن
deactivates
غیر مسلح کردن
deactivating
غیر مسلح کردن
unarm
غیر مسلح کردن
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
icing
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
enarm
مسلح شدن اماده کارزار کردن
privateer
درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
safing
از حالت مسلح بودن خارج کردن
armor
مسلح کردن زره پوش کردن
arm
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
armstrong
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
replenished
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
refill
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
refresh
دوباره پر کردن
refills
دوباره پر کردن
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
re form
دوباره درست کردن
remarry
دوباره عروسی کردن
redirect
دوباره راهنمایی کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
reproduced
دوباره چاپ کردن
re-examine
دوباره بازپرسی کردن
re-examined
دوباره بازپرسی کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
re examine
دوباره بازپرسی کردن
re establish
دوباره برپا کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
re export
دوباره صادر کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
reopen
دوباره باز کردن
oversrike
دوباره چاپ کردن
reopens
دوباره باز کردن
redirected
دوباره راهنمایی کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
reopened
دوباره باز کردن
revalue
دوباره ارزیابی کردن
reopening
دوباره باز کردن
re-examining
دوباره بازپرسی کردن
re-examines
دوباره بازپرسی کردن
remarried
دوباره عروسی کردن
remarries
دوباره عروسی کردن
re paving
دوباره فرش کردن
redirecting
دوباره راهنمایی کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
reorganizing
دوباره متشکل کردن
rewake
دوباره بیدار کردن
retrocede
دوباره واگذار کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
restart
روشن کردن دوباره
resorb
دوباره جذب کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
redirects
دوباره راهنمایی کردن
regain
دوباره تصرف کردن
regained
دوباره تصرف کردن
revisits
دوباره ملاقات کردن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
regaining
دوباره تصرف کردن
revisited
دوباره ملاقات کردن
revisit
دوباره ملاقات کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
regains
دوباره تصرف کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
reforge
دوباره جعل کردن
reexamine
دوباره امتحان کردن
reengage
دوباره استخدام کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
redeliver
دوباره مستخلص کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
recommit
دوباره زندان کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
re strain
دوباره صاف کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
reimport
دوباره وارد کردن
reinstall
دوباره برقرار کردن
reactivates
دوباره فعال کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
republish
دوباره منتشر کردن
republish
دوباره چاپ کردن
recondition
دوباره درست کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
reconditions
دوباره درست کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
re sort
دوباره جور کردن
redeveloped
دوباره پیشرفته کردن
rejuvenate
دوباره جوان کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
redistributing
دوباره پخش کردن
recollect
دوباره جمع کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
recollected
دوباره جمع کردن
recollecting
دوباره جمع کردن
resurfaces
دوباره روکاری کردن
redistributes
دوباره پخش کردن
recollects
دوباره جمع کردن
reinstating
دوباره برقرار کردن
reinstates
دوباره برقرار کردن
reinstated
دوباره برقرار کردن
revising
دوباره چاپ کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
redistributed
دوباره پخش کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
retakes
دوباره تسخیر کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
redeveloping
دوباره پیشرفته کردن
redevelops
دوباره پیشرفته کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com