Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English
Persian
republish
دوباره منتشر کردن
Other Matches
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
issuant
منتشر کننده منتشر شونده
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
put forth
منتشر کردن
irradiating
منتشر کردن
irradiates
منتشر کردن
diffusing
منتشر کردن
broadcasts
منتشر کردن
irradiate
منتشر کردن
diffused
منتشر کردن
irradiated
منتشر کردن
diffuse
منتشر کردن
diffuses
منتشر کردن
spread
منتشر کردن
give forth
منتشر کردن
broadcast
منتشر کردن
spreads
منتشر کردن
spreads
منتشر کردن یا شدن
spread
منتشر کردن یا شدن
circumfuse
باطراف منتشر کردن
propagates
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagate
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagating
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
diffused
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuse
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuses
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread
[منتشر کردن مایع روی سطح]
publishes
طبع ونشر کردن منتشر کردن
publish
طبع ونشر کردن منتشر کردن
published
طبع ونشر کردن منتشر کردن
circulated
دایر کردن منتشر کردن
to put forth
منتشر کردن چاپ کردن
circulates
دایر کردن منتشر کردن
circulate
دایر کردن منتشر کردن
broaden
وسیع کردن منتشر کردن
broadened
وسیع کردن منتشر کردن
broadening
وسیع کردن منتشر کردن
broadens
وسیع کردن منتشر کردن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
replenish
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
refresh
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
refills
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
refill
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
relive
دوباره تجربه کردن
republish
دوباره چاپ کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
recollects
دوباره جمع کردن
remarried
دوباره عروسی کردن
reorganizing
دوباره متشکل کردن
restart
روشن کردن دوباره
reinstall
دوباره برقرار کردن
resorb
دوباره جذب کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
regain
دوباره تصرف کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
recollected
دوباره جمع کردن
reimport
دوباره وارد کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
revise
دوباره چاپ کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
revises
دوباره چاپ کردن
revising
دوباره چاپ کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
regains
دوباره تصرف کردن
oversrike
دوباره چاپ کردن
regaining
دوباره تصرف کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
regained
دوباره تصرف کردن
remonetize
دوباره رایج کردن
recollect
دوباره جمع کردن
reconditions
دوباره درست کردن
redirects
دوباره راهنمایی کردن
redirecting
دوباره راهنمایی کردن
redirected
دوباره راهنمایی کردن
redirect
دوباره راهنمایی کردن
back fill
عمل دوباره پر کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
rejuvenate
دوباره جوان کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
recollecting
دوباره جمع کردن
rebuilds
دوباره ساختمان کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
rebuild
دوباره ساختمان کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
recondition
دوباره درست کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
cold start
دوباره روشن کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
reopened
دوباره باز کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
reopening
دوباره باز کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
reopens
دوباره باز کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
reproduced
دوباره چاپ کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
remarry
دوباره عروسی کردن
remarries
دوباره عروسی کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
reopen
دوباره باز کردن
reproduce
دوباره چاپ کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
revalue
دوباره ارزیابی کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
re-examining
دوباره بازپرسی کردن
re-examines
دوباره بازپرسی کردن
rewake
دوباره بیدار کردن
re-examined
دوباره بازپرسی کردن
re-examine
دوباره بازپرسی کردن
re examine
دوباره بازپرسی کردن
retrocede
دوباره واگذار کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
relives
دوباره تجربه کردن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن
rephrase
دوباره عبارتبندی کردن
rephrased
دوباره عبارتبندی کردن
rephrases
دوباره عبارتبندی کردن
rephrasing
دوباره عبارتبندی کردن
reschedule
دوباره برنامهریزی کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
rescheduled
دوباره برنامهریزی کردن
reschedules
دوباره برنامهریزی کردن
reappraised
دوباره ارزیابی کردن
reappraises
دوباره ارزیابی کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
redeliver
دوباره مستخلص کردن
redeveloping
دوباره پیشرفته کردن
redeveloped
دوباره پیشرفته کردن
recommit
دوباره زندان کردن
reliving
دوباره تجربه کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
rewires
دوباره سیمکشی کردن
rescheduling
دوباره برنامهریزی کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
re establish
دوباره برپا کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
resurface
دوباره روکاری کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
re sort
دوباره جور کردن
re export
دوباره صادر کردن
resurfaces
دوباره روکاری کردن
resurfaced
دوباره روکاری کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
revisits
دوباره ملاقات کردن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
re paving
دوباره فرش کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com