English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (27 milliseconds)
English Persian
revalidate دوباره پادار کردن
Other Matches
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
legged پادار
beam to tighten wrap پادار
pedate پادار
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
footy پادار پایی
stock shears قیچی پادار
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
tempering (metallurgy) بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refilled دوباره پر کردن
double-check <idiom> دوباره چک کردن
refresh دوباره پر کردن
replenishing دوباره پر کردن
refill دوباره پر کردن
refills دوباره پر کردن
refreshed دوباره پر کردن
replenished دوباره پر کردن
replenish دوباره پر کردن
replenishes دوباره پر کردن
refreshes دوباره پر کردن
refilling دوباره پر کردن
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
re establish دوباره برپا کردن
re establish دوباره تاسیس کردن
retry دوباره محاکمه کردن
retry دوباره ازمایش کردن
reschedule دوباره برنامهریزی کردن
reassociate دوباره معاشرت کردن
re paving دوباره فرش کردن
reassociate دوباره متحد کردن
rephrases دوباره عبارتبندی کردن
rejuvenated دوباره جوان کردن
re export دوباره صادر کردن
re strain دوباره صاف کردن
re sort دوباره جور کردن
reuse دوباره استفاده کردن
re form دوباره درست کردن
rephrasing دوباره عبارتبندی کردن
retranslate دوباره ترجمه کردن
retrocede دوباره واگذار کردن
redeveloped دوباره پیشرفته کردن
relive دوباره تجربه کردن
redeveloping دوباره پیشرفته کردن
redistributing دوباره پخش کردن
rephrased دوباره عبارتبندی کردن
redistribute دوباره پخش کردن
retransmit دوباره مخابره کردن
redistributed دوباره پخش کردن
redevelop دوباره پیشرفته کردن
reappraising دوباره ارزیابی کردن
relives دوباره تجربه کردن
redevelops دوباره پیشرفته کردن
rephrase دوباره عبارتبندی کردن
rewake دوباره بیدار کردن
reappraise دوباره ارزیابی کردن
reliving دوباره تجربه کردن
reappraised دوباره ارزیابی کردن
reappraises دوباره ارزیابی کردن
relived دوباره تجربه کردن
redistributes دوباره پخش کردن
reasure دوباره بیمه کردن
reimport دوباره وارد کردن
reexamine دوباره امتحان کردن
recondition دوباره درست کردن
reengage دوباره استخدام کردن
remonetize دوباره رایج کردن
reemploy دوباره استخدام کردن
reorganizing دوباره متشکل کردن
reorganizes دوباره متشکل کردن
renegotiate دوباره مذاکره کردن
reorganized دوباره متشکل کردن
reorganize دوباره متشکل کردن
reorganising دوباره متشکل کردن
reconditioned دوباره درست کردن
reproduces دوباره چاپ کردن
reproduced دوباره چاپ کردن
reinstall دوباره برقرار کردن
reproducing دوباره چاپ کردن
rejuveoize دوباره جوان کردن
reinterpret دوباره تفسیر کردن
reproduce دوباره چاپ کردن
reconditions دوباره درست کردن
reforge دوباره جعل کردن
reoccupy دوباره اغاز کردن
reorganises دوباره متشکل کردن
reorganised دوباره متشکل کردن
reactivating دوباره فعال کردن
reopens دوباره باز کردن
remarry دوباره عروسی کردن
remarries دوباره عروسی کردن
remarried دوباره عروسی کردن
reactivates دوباره فعال کردن
recalculate دوباره حساب کردن
resorb دوباره جذب کردن
reactivated دوباره فعال کردن
reactivate دوباره فعال کردن
restart روشن کردن دوباره
redeliver دوباره مستخلص کردن
reopening دوباره باز کردن
regains دوباره تصرف کردن
regaining دوباره تصرف کردن
regained دوباره تصرف کردن
reorder دوباره مرتب کردن
regain دوباره تصرف کردن
republish دوباره چاپ کردن
reopen دوباره باز کردن
republish دوباره منتشر کردن
reopened دوباره باز کردن
recompose دوباره انشاء کردن
recommit دوباره زندان کردن
rebind دوباره صحافی کردن
back fill عمل دوباره پر کردن
retakes دوباره تسخیر کردن
rejuvenating دوباره جوان کردن
redefined دوباره تعریف کردن
retaking دوباره تسخیر کردن
revaluing دوباره ارزیابی کردن
revalues دوباره ارزیابی کردن
revalued دوباره ارزیابی کردن
rewire دوباره سیمکشی کردن
rejuvenates دوباره جوان کردن
revising دوباره چاپ کردن
reinstates دوباره برقرار کردن
recollects دوباره جمع کردن
reinstating دوباره برقرار کردن
recollecting دوباره جمع کردن
recollected دوباره جمع کردن
retaken دوباره تسخیر کردن
recollect دوباره جمع کردن
rejuvenate دوباره جوان کردن
redefine دوباره تعریف کردن
rewired دوباره سیمکشی کردن
rebuilds دوباره ساختمان کردن
re-examining دوباره بازپرسی کردن
re-examines دوباره بازپرسی کردن
re-examined دوباره بازپرسی کردن
re-examine دوباره بازپرسی کردن
revalue دوباره ارزیابی کردن
re examine دوباره بازپرسی کردن
regarding دوباره تسطیح کردن
rebuild دوباره ساختمان کردن
oversrike دوباره چاپ کردن
rewires دوباره سیمکشی کردن
redefines دوباره تعریف کردن
rewiring دوباره سیمکشی کردن
redefining دوباره تعریف کردن
revisits دوباره ملاقات کردن
revisiting دوباره ملاقات کردن
revisited دوباره ملاقات کردن
revisit دوباره ملاقات کردن
revises دوباره چاپ کردن
reinstated دوباره برقرار کردن
redirecting دوباره راهنمایی کردن
cold start دوباره روشن کردن
redirected دوباره راهنمایی کردن
redirect دوباره راهنمایی کردن
revise دوباره چاپ کردن
redirects دوباره راهنمایی کردن
resurface دوباره روکاری کردن
resurfaces دوباره روکاری کردن
rescheduling دوباره برنامهریزی کردن
reschedules دوباره برنامهریزی کردن
rescheduled دوباره برنامهریزی کردن
reinstate دوباره برقرار کردن
resurfaced دوباره روکاری کردن
reinsure دوباره بیمه کردن
retake دوباره تسخیر کردن
repaired جبران کردن دوباره دایر کردن
repair جبران کردن دوباره دایر کردن
rally دوباره جمع اوری کردن
reabsorb دوباره مکیدن و جذب کردن
recommit دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
ruminates اندیشه کردن دوباره جویدن
redresses دوباره پوشیدن جبران کردن
redressed دوباره پوشیدن جبران کردن
redress دوباره پوشیدن جبران کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com