English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (30 milliseconds)
English Persian
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
Other Matches
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
to pick up فراگرفتن دوباره پیدا کردن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
to get to somebody [something] به کسی دسترسی پیدا کردن [ به چیزی رسیدن]
replenished دوباره پر کردن
refreshed دوباره پر کردن
replenishes دوباره پر کردن
refreshes دوباره پر کردن
replenish دوباره پر کردن
refresh دوباره پر کردن
refills دوباره پر کردن
replenishing دوباره پر کردن
double-check <idiom> دوباره چک کردن
refilled دوباره پر کردن
refill دوباره پر کردن
refilling دوباره پر کردن
recollect دوباره جمع کردن
retrocede دوباره واگذار کردن
redeveloping دوباره پیشرفته کردن
revisit دوباره ملاقات کردن
revisited دوباره ملاقات کردن
rewake دوباره بیدار کردن
rewires دوباره سیمکشی کردن
recalculate دوباره حساب کردن
revisiting دوباره ملاقات کردن
redistributes دوباره پخش کردن
redistributed دوباره پخش کردن
reschedules دوباره برنامهریزی کردن
redirect دوباره راهنمایی کردن
redistribute دوباره پخش کردن
redevelops دوباره پیشرفته کردن
reopens دوباره باز کردن
rescheduling دوباره برنامهریزی کردن
reproducing دوباره چاپ کردن
recollects دوباره جمع کردن
back fill عمل دوباره پر کردن
recollecting دوباره جمع کردن
rewired دوباره سیمکشی کردن
rebuild دوباره ساختمان کردن
rebind دوباره صحافی کردن
rewire دوباره سیمکشی کردن
reproduces دوباره چاپ کردن
rebuilds دوباره ساختمان کردن
recollected دوباره جمع کردن
rejuveoize دوباره جوان کردن
re form دوباره درست کردن
rephrase دوباره عبارتبندی کردن
re establish دوباره تاسیس کردن
re establish دوباره برپا کردن
reinsure دوباره بیمه کردن
resorb دوباره جذب کردن
re-examine دوباره بازپرسی کردن
re examine دوباره بازپرسی کردن
redefine دوباره تعریف کردن
redefined دوباره تعریف کردن
reopening دوباره باز کردن
re-examined دوباره بازپرسی کردن
re-examines دوباره بازپرسی کردن
relived دوباره تجربه کردن
reimport دوباره وارد کردن
relives دوباره تجربه کردن
republish دوباره چاپ کردن
reliving دوباره تجربه کردن
reinstall دوباره برقرار کردن
republish دوباره منتشر کردن
re export دوباره صادر کردن
re-examining دوباره بازپرسی کردن
redefines دوباره تعریف کردن
reorder دوباره مرتب کردن
retranslate دوباره ترجمه کردن
rephrasing دوباره عبارتبندی کردن
rewiring دوباره سیمکشی کردن
retransmit دوباره مخابره کردن
reschedule دوباره برنامهریزی کردن
recommit دوباره زندان کردن
reopen دوباره باز کردن
rescheduled دوباره برنامهریزی کردن
revisits دوباره ملاقات کردن
rephrases دوباره عبارتبندی کردن
reopened دوباره باز کردن
relive دوباره تجربه کردن
redefining دوباره تعریف کردن
restart روشن کردن دوباره
reinterpret دوباره تفسیر کردن
retry دوباره محاکمه کردن
retry دوباره ازمایش کردن
reinstate دوباره برقرار کردن
reuse دوباره استفاده کردن
revalidate دوباره پادار کردن
redistributing دوباره پخش کردن
redirects دوباره راهنمایی کردن
reorganizing دوباره متشکل کردن
reconditions دوباره درست کردن
re paving دوباره فرش کردن
rephrased دوباره عبارتبندی کردن
reconditioned دوباره درست کردن
recondition دوباره درست کردن
reorganizes دوباره متشکل کردن
recompose دوباره انشاء کردن
resurfaces دوباره روکاری کردن
regains دوباره تصرف کردن
reorganised دوباره متشکل کردن
reappraising دوباره ارزیابی کردن
regarding دوباره تسطیح کردن
reorganises دوباره متشکل کردن
reorganize دوباره متشکل کردن
reorganized دوباره متشکل کردن
resurface دوباره روکاری کردن
cold start دوباره روشن کردن
reasure دوباره بیمه کردن
reassociate دوباره معاشرت کردن
reappraises دوباره ارزیابی کردن
reappraised دوباره ارزیابی کردن
reinstates دوباره برقرار کردن
reappraise دوباره ارزیابی کردن
rejuvenate دوباره جوان کردن
rejuvenated دوباره جوان کردن
rejuvenates دوباره جوان کردن
rejuvenating دوباره جوان کردن
redeliver دوباره مستخلص کردن
reinstating دوباره برقرار کردن
remonetize دوباره رایج کردن
reassociate دوباره متحد کردن
re sort دوباره جور کردن
re strain دوباره صاف کردن
reactivate دوباره فعال کردن
reactivated دوباره فعال کردن
reorganising دوباره متشکل کردن
reactivates دوباره فعال کردن
resurfaced دوباره روکاری کردن
reactivating دوباره فعال کردن
reinstated دوباره برقرار کردن
redirecting دوباره راهنمایی کردن
revising دوباره چاپ کردن
oversrike دوباره چاپ کردن
renegotiate دوباره مذاکره کردن
redevelop دوباره پیشرفته کردن
reexamine دوباره امتحان کردن
revises دوباره چاپ کردن
reforge دوباره جعل کردن
reoccupy دوباره اغاز کردن
retakes دوباره تسخیر کردن
reproduce دوباره چاپ کردن
revise دوباره چاپ کردن
revalue دوباره ارزیابی کردن
redeveloped دوباره پیشرفته کردن
revaluing دوباره ارزیابی کردن
retaking دوباره تسخیر کردن
reproduced دوباره چاپ کردن
revalues دوباره ارزیابی کردن
revalued دوباره ارزیابی کردن
retaken دوباره تسخیر کردن
remarry دوباره عروسی کردن
reemploy دوباره استخدام کردن
redirected دوباره راهنمایی کردن
retake دوباره تسخیر کردن
regain دوباره تصرف کردن
remarries دوباره عروسی کردن
remarried دوباره عروسی کردن
reengage دوباره استخدام کردن
regained دوباره تصرف کردن
regaining دوباره تصرف کردن
regenerated دوباره خلق شدن یا کردن
ruminating اندیشه کردن دوباره جویدن
reabsorb دوباره مکیدن و جذب کردن
remount برگشتن دوباره سوار کردن
redressed دوباره پوشیدن جبران کردن
iterate دوباره گفتن بازگو کردن
reproduces چاپ کردن دوباره ساختن
rearm دوباره مسلح شدن یا کردن
after hardening دوباره سخت کردن پلاستیک
remounted برگشتن دوباره سوار کردن
remounting برگشتن دوباره سوار کردن
rallies دوباره جمع اوری کردن
remounts برگشتن دوباره سوار کردن
reproduced چاپ کردن دوباره ساختن
redress دوباره پوشیدن جبران کردن
rallied دوباره جمع اوری کردن
reproduce چاپ کردن دوباره ساختن
restart بازاغازی دوباره شروع کردن
rearmed دوباره مسلح شدن یا کردن
regenerating دوباره خلق شدن یا کردن
redresses دوباره پوشیدن جبران کردن
rally دوباره جمع اوری کردن
reproducing چاپ کردن دوباره ساختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com