Dictiornary-Farsi | دوخته فروشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 178 (9 milliseconds)

English	Persian
slopwork	دوخته فروشی


Other Matches

slopwork	لباس دوخته
slopworker	دوخته فروش
ornament	[تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
bistro	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
f.drss	جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
rag rug	قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
for sale	فروشی
sales	فروشی
disposability	فروشی
on sale	فروشی
on offer	فروشی
staple	مرکزعمده فروشی
whole sale trade	عمده فروشی
slave trade	برده فروشی
barroom	نوشابه فروشی
snobbery	افاده فروشی
cash crop	محصول فروشی
bijouterie	جواهر فروشی
retail	خرده فروشی
newsstand	روزنامه فروشی
wineshop	باده فروشی
stapling	مرکزعمده فروشی
retail	جزئی فروشی
stapled	مرکزعمده فروشی
butchery business	گوشت فروشی
toploftiness	خود فروشی
chandlery	شمع فروشی
retail trade	خرده فروشی
retail sales	خرده فروشی
retail dealing	خرده فروشی
peacockery	خود فروشی
prudishness	عفت فروشی
pedlary	دست فروشی
perfumery	عطر فروشی
priggishness	علم فروشی
salter	نمک فروشی
short sale	پیش فروشی
dealing in slaves	برده فروشی
toggery	لباس فروشی
taproom	بارمشروب فروشی
optometry	عینک فروشی
glassman	شیشه فروشی
greengrocery	سبزی فروشی
short sale	سلم فروشی
jewelry	جواهر فروشی
priggery	علم فروشی
smithies	اهن فروشی
smithy	اهن فروشی
wholesale	عمده فروشی
grocer's shop	خواربار فروشی
grocer's	خواربار فروشی
food shop	خواربار فروشی
grocery	خواربار فروشی
whole sale dealer	عمده فروشی
draperies	پارچه فروشی
draperies	ماهوت فروشی
drapery	پارچه فروشی
grocery store [American E]	خواربار فروشی
snack bars	ساندویچ فروشی
upholstery	مبل فروشی
snack bar	ساندویچ فروشی
pedantry	فضل فروشی
drugstore	دوا فروشی
haberdashery	خرازی فروشی
cash crop	فرآورد فروشی
upholstery	پرده فروشی
drugstores	دوا فروشی
ironmongery	اهن فروشی
drapery	ماهوت فروشی
quantity rebate	تخفیف عمده فروشی
oversells	فزون فروشی کردن
retail price	قیمت خرده فروشی
resale price	بهای خرده فروشی
proslavery	طرفداری از برده فروشی
oversell	فزون فروشی کردن
quantity discount	تخفیف عمده فروشی
convenience store	خواربار فروشی کوچک
convenience stores	خواربار فروشی کوچک
overselling	فزون فروشی کردن
oversold	فزون فروشی کردن
trade price	قیمت عمده فروشی
box offices	باجه بلیط فروشی
to prank out oneself	خود فروشی کردن
to peacock oneself vref	خود فروشی کردن
vintnery	عمده فروشی شراب
taproom	محل پیاله فروشی
tap room	محل پیاله فروشی
ticket office	باجه بلیت فروشی
sweetshop	شیرینی فروشی قنادی
wholesale price	قیمت عمده فروشی
wineshop	مغازه شراب فروشی
bar	میکده بارمشروب فروشی
delicatessen	مغازه اغذیه فروشی
delicatessens	مغازه اغذیه فروشی
retail	خرده فروشی کردن
swagger	کبر فروشی خودستایی
swaggered	کبر فروشی خودستایی
swaggering	کبر فروشی خودستایی
swaggers	کبر فروشی خودستایی
at the but cher's	در دکان گوشت فروشی
barroom	بار یا پیاله فروشی
dram shop	جایگاه نوشابه فروشی
dramshop	سالن مشروب فروشی
box office	باجه بلیط فروشی
bookshops	مغازه کتاب فروشی
bars	میکده بارمشروب فروشی
ostentation	خود فروشی تظاهر
cutlery	کارد وچنگال فروشی
sales	جنس فروشی فروش
soda fountain	مغازه لیموناد فروشی
soda fountains	مغازه لیموناد فروشی
smithies	فلز فروشی اهنگری
smithy	فلز فروشی اهنگری
bookshop	دکان کتاب فروشی
bookshop	مغازه کتاب فروشی
bookshops	دکان کتاب فروشی
dramshop	بار مشروب فروشی
grogshop	دکان مشروب فروشی
pedantry or pedantism	علم فروشی خام
peltry	پوست خام فروشی
newsstand	دکه روزنامه فروشی
groggery	نوشابه فروشی میخانه
retail price	بهای خرده فروشی
mercery	مغازه پارچه فروشی
gaudiness	خودنمائی جلوه فروشی
porterhouse	ابجو واغذیه فروشی
pot house	ابجو فروشی خرابات
Where is the booking office?	باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office?	باجه بلیت فروشی کجاست؟
newsstand	دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
commissioning	حق العمل کاری امانت فروشی
commissions	حق العمل کاری امانت فروشی
profit cannibalism	افراط در تخفیف و ارزان فروشی
wares	کالای فروشی پرهیز کردن از
ware	کالای فروشی پرهیز کردن از
milk float	عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk floats	عرابه یا چرخ شیر فروشی
index of wholesale prices	شاخص قیمتهای عمده فروشی
wholesale price index	شاخص قیمت عمده فروشی
index of retail prices	شاخص قیمتهای خرده فروشی
short sale	بیع سلف پیش فروشی
cantina	مغازه خواربار یامشروب فروشی
commission	حق العمل کاری امانت فروشی
tap room	جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
wholesale	بطور یکجا عمده فروشی کردن
snuffled	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
floorwalker	بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
pedantic	وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
snuffle	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantize	از روی خامی علم فروشی کردن
snuffling	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
olericulture	سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
milk maid	زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
licensed victualler	مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
mail order house	تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Are there any houses for sale in these parts?	این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
lumberyards	محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
to make a p of one's learing	دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lumberyard	محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
euphuism	انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
bears	سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear	سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charge	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pedantically	از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
pontificate	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
collieries	تجارت ذغال ذغال فروشی
colliery	تجارت ذغال ذغال فروشی
self praise	تعریف از خود خود فروشی