Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English
Persian
lucid interval
دوران افاقه
Other Matches
improvement in health
افاقه
lucid interval
حالت افاقه
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
era
دوران
vertigo
دوران
eras
دوران
cycle
دوران
rotation
دوران
gyrations
دوران
gyration
دوران
circulations
دوران
period
دوران
swimming
دوران
cycles
دوران
circulation
دوران
cycled
دوران
periods
دوران
rotation
چرخش دوران
the whirligig of fashion
دوران دایمی مد
rotate
دوران کردن
rotates
دوران کردن
rotated
دوران کردن
sense of rotation
جهت دوران
distance between centers
طول دوران
space age
دوران کیهان
peacetime
دوران صلح
off season
در دوران کم کاری
off season
در دوران کسادی
wifehood
دوران زوجیت
stound
دوران درد
rotation about a line
دوران دور یک خط
qyaternary
دوران چهارم
wartime
دوران جنگ
aftertime
دوران پیری
angle of rotation
زاویه دوران
axis of rotation
محور دوران
climacteric
دوران یائسگی زن
paleozoic
دوران اول
plane of rotation
سطح دوران
dizzy
دچار دوران سر
fulcrum
نقطه دوران
life
دوران زندگی
lives
دوران زندگی
revolution
چرخش دوران
revolutions
دوران شورش
revolutions
چرخش دوران
revolution
دوران شورش
till in old
[great]
age
تا در دوران سالمندی
circulations
دوران خون
races
دوران مسیر
raced
دوران مسیر
circulation
دوران خون
race
دوران مسیر
geocentric
دوران زمین مرکزی
geriatrist
امراض دوران پیری
season
دوران چاشنی زدن
seasons
دوران چاشنی زدن
seasoned
دوران چاشنی زدن
vertiginous
سرگیجهای دوران کننده
off season
وابسته به این دوران
rotational
دوران گردش بدور
rotation about a point
دوران دور یک نقطه
golden age
دوران رونق و رفاه
jumped-up
تازه به دوران رسیده
instantaneous center of rotation
مرکز دوران لحظهای
golden ages
دوران رونق و رفاه
iceman
یخی بستر دوران یخ
obligated tour
دوران مشمولیت وفیفه
geriatrician
امراض دوران پیریgyrfalcon
circulatory
مربوط یه دوران خون
spinning
چرخش
[گردش]
[دوران ]
rotation
دوران گردش بدور
azoic
دوران ماقبل تاریخ
revolutions
دور دوران کامل
rotation around
[about]
a point
دوران دور نقطه ای
revolution
دور دوران کامل
peripheral course
دوران پیش دانشگاهی نظامی
Early Christian architecture
سبک معماری دوران مسیحیت
Victoriana
وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
whirligig of something
دوران دایمی
[اصطلاح مجازی]
The whirligig of time revolves.
دوران دایمی زمان می چرخد.
rotation about ...
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
retrograde
دوران در خلاف جهت معمول
Difficult times lie ahead.
دوران سختی درپیش است
anthropic
مربوط به دوران پیدایش انسان
gyrating
چرخ زدن دوران داشتن
whirl
چرخش یا دوران جریان سیال
gyrate
چرخ زدن دوران داشتن
whirling
چرخش یا دوران جریان سیال
gyrated
چرخ زدن دوران داشتن
gyrates
چرخ زدن دوران داشتن
protectorates
دوران حکومت کرامول درانگلستان
protectorate
دوران حکومت کرامول درانگلستان
unemployment benefit
کمک دریافتی در دوران بیکاری
yawed
دوران هواپیما حول محورقائم
whirled
چرخش یا دوران جریان سیال
long run period
دوران محاسبه بلند مدت
whirls
چرخش یا دوران جریان سیال
yaw
دوران هواپیما حول محورقائم
age earnings profile
برنامه درامد در دوران زندگی
mesozoic era
دوران دوم زمین شناسی
Pre-Raphaelite
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelites
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
It reminds me of my schooldays .
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
rolled
دوران حول محور طولی غلطش
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
roll
دوران حول محور طولی غلطش
rolls
دوران حول محور طولی غلطش
twist
دوران حول محور افقی پیچش
twists
دوران حول محور افقی پیچش
twisting
دوران حول محور افقی پیچش
hallstatt
وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
period
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
periods
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
lying in
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
lathe center
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
Edwardian
ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
dog days
چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
quadrangles
حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
quadrangle
حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
Edwardian
معماری دوران ادوارد اول و دوم وسوم
banks
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
golden age
دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ages
دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
mastodon
پستانداری شبیه فیل که در دوران الیگوسن وپلیستوسن میزیسته
lenten veil
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
hunger cloth
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
disturbing moment
گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
wheel mode
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
shamanism
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
autumns
برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
autumn
برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
pitch speed
حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
probation officers
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
sabbatical year
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
dendrochronology
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
new deal
روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
constant speed propeller
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
coriolis effect
پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
geriatrics
رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
tertiary
قسمت سوم دوران سوم
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
caducity
کهولت ضعف دوران کهولت
magnetic ritation
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
careers
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
pendant
سر ترنج
[کلاله]
[سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
drunk
مستی دوران مستی
drunks
مستی دوران مستی
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com